loading...

همسفران عشق

Content extracted from http://elahelegion.mihanblog.com/rss.aspx?1738919417

بازدید : 641
يکشنبه 27 ارديبهشت 1399 زمان : 12:25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همسفران عشق

به نام قدرت مطلق الله

کارگاه مجازی لژیون همسفران عشقبه استادی کمک راهنمای محترم سرکار خانم الهه و دبیری همسفر خانم خدیجه در تاریخ ۹۹/۲/۲۰ با دستور جلسه سی دی فلز وجودی و انرژی راس ساعت آغاز به کار نمود.

با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می‌کنیم. سلام دوستان الهه هستم همسفر.‌‌ان‌شاء الله حال همگی دوستان خوب باشد و در کمال صحت و سلامتی باشید طاعات و روزه‌های شما مبارک باشد و من منتظر شنیدن مشارکت‌های شما هستم.

مشارکت همسفر خدیجه:

سلام دوستان خدیجه هستم همسفر. طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق باشد. آقای امین در سی دی فلز وجودی فرمودند دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. بعضی فضاها را حتی اگر علم آن را هم داشته باشیم امکان تغییر در آن‌ها نیست ولی بعضی فضاها مثل این که ما علم درمان یک بیماری را داشته باشیم می‌توانیم فضای آلوده به بیماری را تغییر بدهیم. آیه ایی در قرآن هست که هیچ موجودی از خود نوری ندارد مگر این که خداوند به او نور داده است. گاهی اوقات ما به دلیل تعصب یا دوست داشتن شخصی قصد تغییر دادن او را داریم در این شرایط ما از انرژی و نور خودمان استفاده می‌کنیم اما امکان این که خود من هم به طرف تاریکی بروم خیلی زیاد است و توانی هم برای من نمی‌ماند زمانی که من تلاش خودم را کردم دیگر نباید اصرار بورزم مثل پیامبر که برای هدایت کردن افراد زحمت کشیدند و در آخر نتیجه که نگرفتند هیچ و هجرت کردند تا زمان هدایت برسد وقتی زمان آن رسید و قفل‌ها باز شد بعد توانستند آن فضا را تغییر بدهند. مثل کسی که به رهایی رسیدهو فکر می‌کند برادرش را هم باید به رهایی برساند و این اصرار هیچ نتیجه ایی ندارد به غیر از این که خودِ شخص هم به تاریکی برگردد و به این دلیل است زمان مقرر هنوز نرسیده است.تفاوت انسان‌ها در فلز وجودی آن‌ها است و فلز همان دانایی است که تا دانایی تغییر نکند فلز انسان هم تغییر نمی‌کند. اگر فلز دو نفر با هم یکسان باشد امکان تبادل انرژی وجود دارد، اگر فلز دو نفر با هم فرق داشته باشد انتقال انرژی صورت می‌گیرد مثل آهن و نیکل که برای زنگ نزدن کشتی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و آن فلزی که بهتر باشد زنگ می‌زند پس دو نفر که یکی خوب است و دیگری بد همنشین که بشوند آدم خوبِ ضرر می‌کند. اگر انسان بخواهد رسانایی بالایی داشته باشد باید فلز درون را تغییر بدهد یا این که ناخالصی را از فلز جدا کند. در درمان اعتیاد زمانی که سطح انرژی تغییر می‌کند آدم‌های قبلی از زندگی ما خارج می‌شوند و آدم‌های جدیدی وارد زندگی ما می‌شوند. در مورد حقه نفس که روش تدریجی است آقای امین صحبت کردند که با پانزده دقیقه دیگر بخواب کار من را مدام عقب می‌اندازد و سطح انرژی من پائین می‌آید توان برای حرکت پائین می‌آید احساس من تغییر می‌کند و چون حس اولین قوه شروع عقل است حس من که عوض می‌شود عقل هم فرمان‌هایی می‌دهد که با آن حس سازگار باشد و من می‌توانم از این حقه نفس برای انجام کارهایی که عقب افتاده استفاده کنم.

مشارکت همسفر منصوره:

سلام دوستان منصوره هستم همسفر. امیدوارم حال خانم الهه و همه دوستان عزیزم خوب باشد. چیزی که من از سی دی فلز وجودی دپ برداشت کردم این است که فضاها به دو دسته تقسیم می‌شوند فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. فضای قابل تغییر فضایی است که امکان تغییر در آن وجود دارد ولی غیر قابل تغییر تغییر نمی‌کند مثل من که می‌خواهم آموزش ببینم و خودم را از ضد ارزش‌ها دور بکنم و اگر اجازه برای من صادر شده باشد که من تغییر بکنم در یک مسیر علم و آگاهی قرار می‌گیرم و آن هم یک شبه اتفاق نمی‌افتد. آقای مثالی را می‌زنند می‌فرمایند مثل درختی می‌ماند که کاشتن درخت به عهده منِ انسان هست ولی رشد و بزرگ شدن آن یک سیری است که باید انجام بشود و در مورد من که در مسیر قرار می‌گیرم و آموزش‌ها را می‌گیرم نباید از خودم انتظار داشته باشم که یک شبه تغییر کنم به بازه زمانی نیاز دارد و باید آموزش‌ها را بگیرم تا بتوانم آن ناخالصی‌هایی که در وجود من هست را کم کم خارج کنم و ذرات خالص را جذب بکنم و حالا که در این سطح آگاهی هستم با یک سری آدم‌ها در ارتباط هستم که با این افراد فلز وجودی من یکی است و زمانی که سطح آگاهی من بالاتر برود افرادی که اطراف من هستند تغییر می‌کنند مثل الان که وارد کنگره شدم دوستانی را پیدا کردم که ذرات وجودی ما مثل هم هست و کسانی بودند که یک مرتبه وارد زندگی من شدند و من متوجه چگونگی ارتباط خودم با این افراد نشدم و به یکباره ارتباط من با این افراد قطع شد .

مشارکت همسفر مریم:

سلام دوستان مریم هستم همسفر. عرض خدا قوت به خانم الهه عزیزم دارم. هفته راهنما را در راس به آقای مهندس و خانواده محترمشان و خانم الهه عزیزم تبریک می‌گویم و امیدوارم که خدا بهترین‌ها را برای شما رقم بزند. در مورد سی دی فلز وجودی ما دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. برای تغییر دادن فضا باید علم آن کار و عشق آن کار را داشته باشیم و اجازه آن کار را داشته باشیم. زمانی که می‌خواهیم یک فضایی را تغییر بدهیم اگر به طرف عمل سالم حرکت کنیم و با حرکت ما با عمل سالم باشد یک قدرت تشخیصی به ما داده می‌شود و باعث کمک و یاری ما می‌شود تا بتوانیم آن فضا را تغییر بدهیم مانند حضرت محمد که در چند سالی که نتوانستند فضای مکه را تغییر بدهند با فرمان هجرت که صادر شد و به دلیل این که عمل ایشان هم سالم بود نیروی خداوند هم به ایشان کمک کرد تا به هدف اصلی خودشان برسند. تفاوت انسان‌ها در فلز آن‌ها است که فلز همان دانایی است مثلا دو نفر که هروئین مصرف می‌کنند یکی از آن‌ها هم مصرف کننده است و هم مواد می‌فروشد، قتل می‌کند، گروه مافیا تشکیل می‌دهد ولی یک نفر دیگر مصرف کننده است و با فروش مواد خرج زن و بچه را هم می‌دهد و طرز فکر این دو نفر به فلز که همان دانایی آن‌ها است بر می‌گردد و با توجه به همان دانایی در ضد ارزش‌ها قرار می‌گیرند. ضد ارزش در افراد مصرف کننده همیشه وجود دارد ولی این که در سطح بالاتری قرار بگیرند به دانایی آن‌ها بستگی دارد. انسان‌ها بر اساس سطح انرژی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

مشارکت همسفر وجیهه:

سلام دوستان وجیهه هستم همسفر. با عرض ادب و احترام خدمت خانم الهه عزیزم. دستور جلسه امروز سی دی فلز وجودی است. آقای امین می‌فرمایند کسی که از اعتیاد خارج می‌شود باید فلز او تغییر بکند یعنی رفتار و کردار و فکر و تفکر و گفتار او با عمل سالم باشد. اگر نتواند فلز را تغییر بدهد مسیر او عوض می‌شود و بهطرف ضد ارزش‌ها می‌رود و جذب نیروهای بازدارنده می‌شود. فلز همان دانایی می‌شود مثلا اگر منِ وجیهه با آموزش‌ها و سی دی گوش کردن تغییر کردم فلز وجودی من هم تغییر می‌کند و در مسیر صراط مستقیم قرار می‌گیرم اگر منِ وجیهه به کنگره آمدم و آموزش‌ها را عملی نکنم در ضد ارزش‌ها می‌مانم.

مشارکت همسفر آرزو:

سلام دوستان آرزو هستم همسفر. خدا را شاکرم که در جمع پر محبت دوستان هستم. در سی دی فلز وجودی آقای امین فضاها را به دو دسته تقسیم کردند. فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر و برای تغییر فضا باید علم و عشق و البته اجازه آن داده بشود. این اتفاق دقیقا برای من رخ داد، اوایل که کنگره آمده بودم، خودم هنوز آموزشی ندیده بودم و علم هم در این مورد نداشتم و می‌خواستم مسافرم را هم همراه خودم بیاورم و ایشان نمی‌آمدند. من همیشه با خودم می‌گفتم چرا این جا که مکان بسیار خوب و پر از آموزش است چرا ایشان نمی‌آیند و الان با گوش کردن این سی دی و آموزش‌های خانم الهه متوجه شدم که من نمی‌توانم کسی را مجبور بع کاری بکنی و فقط می‌توانی آن کار را برای خودت انجام بدهی. خانم الهه به من گفتند که شما بیا و آموزش‌ها را بگیر و کاری به کار مسافرت نداشته باش و‌‌ان‌شاء الله زمانش که برسد برای ایشان هم اذن صادر می‌شود این که در هیچ اموری ما نمی‌توانیم کسی را مجبور به کاری بکنین به قول معروف که می‌گویند چاه باید خودش آب بدهد.مشارکت همسفر فاطمه فنایی:

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. خانم الهه عزیزم هفته راهنما را به شما و آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم چرا که آرامش زندگی خودم را مدیون شما عزیزان هستم.دستور جلسه در مورد فلز وجودی و انرژی هست که من خیلی از این سی دی آموزش گرفتم و حکمت خیلی از اتفاقات زندگی خودم را به واسطه این سی دی متوجه شدم. آقای امین می‌فرمایند تفاوت انسان‌ها در فلز آن‌ها است و اگر کسی می‌خواهد از تاریکی خارج بشود باید فلز او تغییر بکند که فلز همان دانایی است. آن چیزی که انسان‌ها را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد سطح انرژی یکسان آن‌ها است. یکی از مسائل دیگر حقه نفس است که روش تدریجی است و این دقیقا یکی از مشکلات اخیر من بوده است من همیشه بعد از اذان صبح کارهای خودم را انجام می‌دادم چون بچه‌های من خواب هستند ولی چند روزی بود که خواب بر من غلبه می‌کرد و با گوش کردن این سی دی سعی کردم که از همین روش تدریجی استفاده کنم و هنوز نیاز به تکرار و تمرین دارم. یکی دیگر از حکمت‌های زندگی من این بود که من یکسال و نیم بود که سر کار می‌رفتم و خیلی هم برای آن تلاش کردم و مطالعه کردم ولی کار من پیش نمی‌رفت حالا با گوش کردن این سی دی متوجه شدم این جزء فضاهای غیر قابل تغییر بوده است و من علیرغمِ علم کار و عشق به کار باید اجازه آن را هم داشته باشم.

مشارکت همسفر ندا:

سلام دوستان ندا هستم همسفر. روزه‌های همه دوستان قبول باشد. در مورد سی دی فلز وجودی آقای امین می‌فرمایند خداوند به یک سری از چیزها انرژی داده است و به یک سری انرژی نداده است که در واقع می‌توانیم بگوئیم نور هست. اگر چیزی را خداوند به آن نور نداده باشد قابل تغییر نیست. در مورد فلز وجودی زمانی تغییر می‌کند که حس ما هم تغییر بکند یعنی به دانایی برسیم. زمانی فلز تغییر می‌کند که ما تزکیه و پالایش کرده باشیم از ضدارزش‌ها دوری کرده باشیم و فرمودند که یک سری بندهایی در ما وجود دارد که باعث می‌شود وقتی ما می‌خواهیم کار خوبی انجام بدهیم هر چقدر که انرژی را در خودمان جمع کنیم وقتی آن انرژی رها بشود ما ممکن است که به عقب برگردیم. باید بندها را از خودمان باز کنیم.

مشارکت همسفر فاطمه اسدی:

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. خانم الهه عزیزم صمیمانه ترین تبریکات من را بپذیرید. از زحمات شما که برای ما متحمل می‌شوید متشکرم هر چند که زبان قاصر از تشکر و سپاسگزاری است. فقط این را می‌توانم به شما بگویم که با تمام حس و انرژی از شما ممنون هستم. و این در ذهن من القا شده که شما معجزه زندگی من هستید. آقای امین در سی دی فلز وجودی می‌فرمایند که ما دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. در مورد تفاوت انسان‌ها صحبت کردند و این که فلز همان دانایی است. مثلا دو نفر که یکی استاد دانشگاه است و یکی بی سواد هر دو کنار منقل هروئین مصرف می‌کنند برای این که سطح انرژی آن‌ها یکسان است. یکی از حقه‌های نفس روس تدریجی است و تجربه من با گوش کردن این سی دی این بود که من در انجام ‌کارهای خانه یا سی دی نوشتن و کارهای دیگر همین حقه در من اجرا شده بود و نفس چقدر تسلط پیدا می‌کرده روی من آن کارها را انجام ندهم.

مشارکت همسفر فاطمه خانی:

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. روزه‌های همه دوستانم مبارک باشد. در مورد دستور جلسه آقای امین فرمودند که ما گاهی اوقات می‌خواهیم شخصی را به راه روشن هدایت بکنیم در نتیجه آن نوری که به ما داده شده است را صرف شخصی که می‌خواهیم او را تغییر بدهیم می‌کنیم و آن شخص هنوز اذن به او داده نشده است که نور داشته باشد و تا زمانی که آن نور و انرژی ما روی او هست روشن و مثبت است و هر زمان که نور ما از روی او برداشته شود دوباره به مسیر منفی بر می‌گردد. وقتی ما می‌خواهیم همنشین انتخاب کنیم یا ازدواج کنیم باید کسی باشد که فلز ما به هم نزدیک باشد یعنی دانایی و آگاهی ما در یک سطح باشد تا بتوانیم با هم زندگی کنیم.

مشارکت همسفر سمیه:

سلام دوستان سمیه هستم همسفر. هفته راهنما را به خانم الهه عزیزم تبریک می‌گویم. در سی دی فلز وجودی آقای امین می‌فرمایند زمانی که ما در یک محیطی هستیم و در آن جا زایش و تولیدی نداریم بهترین راه این است که هجرت بکنیم مثل حضرت محمد که وقتی ور مکه نتوانستند هدایت بکنند و بعد با هجرت توانستند افراد بیشتری را به مسیر درست هدایت بکنند. در ادامه ایشان فرمودند که آن مقاومتی که ما در مقابل کلام حق یا اتفاقات حق که در راه ما قرار می‌گیرد از خودمان نشان می‌دهیم ناشی از جهالت ما است و هر چه جهالت ما بیشتر باشد مقاومت ما بیشتر است و آن وقت است که می‌گویند شخص داغ کرده یعنی خودش را بی جهت به در و دیوار می‌زند. ایشان می‌فرمایند که یک سری از افراد بعد از سفر اول کسانی که دور آن‌ها بودند را از دست می‌دهند و یک سری افراد جدید سر راه آن‌ها قرار می‌گیرند. تجربه خودِ من و مسافرم همین بود که بلافاصله بعد از سفر اول ایشان یک سری از افراد و دوستانی که قبلا در زندگی کنار آن‌ها بودیم و در مسیر تخریب با هم بودیم بعد از سفر اول به صورت ناخواسته از زندگی ما جدا شدند و این نشان دهنده این بود که سطح انرژی ما با آن‌ها یکی نیست.

مشارکت همسفر زهرا :

سلام دوستان زهرا هستم همسفر. هفته راهنما را به آقای مهندس عزیز و خانواده محترمشان و همچنین خانم الهه عزیزم که چراغ راه من شدند و آرامش را به زندگی من برگرداندند تبریک عرض می‌کنم. در سی دی فلز وجودی آقای امین می‌فرمایند دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. ما بغضی انسان‌ها را نمی‌توانیم تغییر بدهیم زیرا آن‌ها از خود نوری ندارند. مثلا من می‌خواستم که مسافرم را از این که اعتیاد دارند خارج کنم وهمیشه سعی می‌کردم و به ایشان می‌گفتم بیایید و درمان کنید. باید این کار یا آن کار را انجام بدهید. من از انرژی خودم صرف ایشان می‌کردم و یک جاهایی کم می‌آوردم و بار ایشان شدم و نتوانستند که درست سفر بکنند. در این جا آقای امین می‌فرمایند که عاقبت این می‌شود که خودمان هم از مسیر خارج می‌شویم و توان و انرژی نداریم که به امورات خودمان هم بپردازیم و در این صورت بهتر است که آن شخص و یا آن مکان را ترک کنیم و یا رها کنیم و این جا بود که من باید مسافرم را رها می‌کردم تا آن هجرت برای من اتفاق بیفتد.

مشارکت همسفر الهه:

سلام دوستان الهه هستم همسفر. خدا را شاکرم که یک روز دیگر در جمع دوستان محبت هستم. در سی دی فلز وجودی آقای امین می‌فرمایند برخی انسان‌ها وقتی در مقابل سخن حق قرار می‌گیرند بسته به میزان جهالت خودشان از خود مقاومت نشان می‌دهند و داغ می‌کنند و به صورت خشم یا پرخاش آن را بروز می‌دهند این موضوع می‌تواند به دلیل ناخالصی باشد یا جنس این فلز هنوز به آن درجه از رسانایی نرسیده است.

مشارکت همسفر اکرم:

سلام دوستان اکرم هستم همسفر. عرض خدا قوت به خانم الهه عزیزم دارم. در سی دی فلز وجودی آقای امین می‌فرمایند که ما دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. خداوند در کلام الله می‌فرمایند که هیچ موجود و یا هیچ مکانی از خود نوری ندارد مگر این که خداوند به او نور داده است. مثلا اگر دو برادر با هم مصرف کننده باشند و یکی به کنگره بیاید و درمان شود او نمی‌تواند برادر دیگر را به زور له درمان برساند باید اذن او هم داده شود تا بتواند به درمان برسد.

مشارکت همسفر محدثه:

سلام دوستان محدثه هستم همسفر. خوشحال هستم که توانستم یک بار دیگر در لژیون مجازی شرکت کنم. دستور جلسه امروز فلز وجودیاست. دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. مثلا اگر دو برادر با هم مصرف کننده هستند و یکی درمان شود و آن یکی درمان نشود باید از همنشینی با فرد مصرف کننده دوری کند زیرا مکان‌های منفی هم ممکن است ما را به شما ضد ارزش‌ها سوق بدهد. در جای دیگر از حقه نفس صحبت کردند که اگر می‌خواهیم از دست حقه نفس راحت بشویم باید بدل آن را بزنیم زیرا حقه نفس ذره ذره اتفاق می‌افتد و ما باید از بدل آن استفاده کنیم و ذره ذره آن را حل کنیم.

مشارکت همسفر ناهید:

سلام دوستان ناهید هستم همسفر. هفته راهنما را به آقای مهندس عزیز و خانواده محترمشان و خانم الهه عزیزم تبریک می‌گویم. در مورد دستور جلسه آقای امین می‌فرمایند ما دو نوع فضا داریم فضای قابل تغییر و فضای غیر قابل تغییر. مکان‌های غیر قابل تغییر یک سری زمان دارند تا قفل آن‌ها باز شود و اجازه آن‌ها صادر بشود. ما نباید تمام اندیشه و وقت خودمان را برای کاری صرف کنیم و گرنه به کارهای دیگر نمی‌رسیم. در مورد فلز انسان‌ها صحبت کردند و مثل این است که ما دو تا فلز را به یک پتانسیل یکسان وصل کنیم و یک فلز عایق باشد و یکی رسانا باشد و یکی نیمه رسانا باشد و عملکرد آن‌ها متفاوت باشد یعنی یکی نور را تولید بکند و یکی برق تولید بکند و یکی از آن کاری بر نیاید و تکامل این فلزها هستند که باید تغییر کنند و به همین دلیل است که در شرایط یکسان یکی پیامبر می‌شود و یکی آدمی‌می‌شود که از او رفتار ناهنجار از او سر می‌زند و فلز همان دانایی است و تا دانایی تغییر نکند فلز انسان هم تغییر نمی‌کند.

سوال خانم فاطمه اسدی:

خانم الهه جانم انسان‌هایی که در کنار هم قرار می‌گیرند و در یک مسیر بستگی به فلز وجودی آن‌ها دارد این همنشین بودن یا سطح انرژی الکترون‌های آن‌ها؟ رابطه این دو را خیلی متوجه نشدم.

مشارکت همسفر فاطمه فنایی در مورد سی دی منیت:

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. آقای امین می‌فرمایند تعریف منیت این است که انسان جایگاه خودش را بالاتر از آن چیزی که هست تصور کند و انسان یک فعالیتی را انجام می‌دهد و در آن کار یک مهارت‌های را به دست می‌آورد که این توانایی شرط لازم برای منیت منِ فاطمه می‌شود. بعد از به وجود آمدن منیت یعنی بعد از به دست آوردن توانایی من شروع به قیاس کردن می‌کنم و اگر نتیجه این مقایسه کردن منِ فاطمه این باشد که من از همه بهتر هستم، کار من درست تر است، خیلی بهتر از بقیه متوجه می‌شوم، درک من از بقیه بیشتر است و یک چنین ساختاری برای من به وجود بیاید که دیگران توانایی انجام آن کار را ندارند ولی من دارم آن جا است که به دلیل کم بودنِ دانایی من یک قالب ذهنی در من به وجود می‌آید که جایگاه خودم را در هستی گم می‌کنم. یک روزی من با حال خیلی خرابی پیش خانم الهه آمدم و به ایشان گفتم که من با مسافرم تماس گرفتم و ایشان جلوی بقیه با من بلند صحبت کردند ولی من گذشت کردم و به خیال خودم که کارم خیلی درست بوده است در صورتی که خانم الهه به من گفتند که فاطمه برو و هشتاد بار سی دی منیت را بنویس و دقیقا این موضوع را خودم متوجه می‌شوم زیرا من منیت را در یک سری از افراد می‌دیدم وای نمی‌توانستم باور کنم که من هم منیت دارم. یک نفر از آقای امین سوال کردند که اگر ما از فرزندان خود ناراحت بشویم نشان دهنده منیت ما است و ایشان گفتند که اگر فقط ناراحت بشوید نه ولی اگر عکس العمل نشان دهید بله. این که من از مسافرم توقع دارم این که می‌خواهم دیگران به من احترام بگذارند این هو همه نشان دهنده منیت من است و حتی من چندین بار این سی دی را گوش کردم ولی هر بار مثل این است که بار اول من است.امیدوارم که بتوانم با این ساختار قوی در خودم مبارزه کنم و منیت را از خودم دور کنم.

کمک راهنمای محترم خانم الهه فرمودند:

این که ایشان نوشتند خانم الهه جانم خیلی خوب است زیرا این نشان دهنده این است که با راهنمای خودش درست صحبت می‌کند می‌گویند خانم الهه جانم نه خانمم. بعضی از بچه‌ها که پیام می‌دهند انگار که سی دی‌هایی که می‌نویسند برای من می‌نویسند یا اگر تکلیفی انجام می‌دهند مثل بچه‌های کلاس اولی وقتی دارند تکلیفی انجام می‌دهند انگار که برای معلم شان تکلیف می‌نویسند، به یاد طریقه صحبت کردن یک زن و شوهری افتادم که این خانم اگر مهمان به منزل ایشان می‌آمد و برنج یا ماست یا هر چیز دیگر می‌خواست گوشی تلفن را بر می‌داشت و می‌گفت الو ماست بخر بیا تَق گوشی را می‌گذاشت و این همیشه برای من عجیب بود زیرا وقتی خانمی‌با شوهرش تماس می‌گیرد باید بگوید سلام عزیزم خوبید؟ می‌شود زحمت بکشید اگر فرصت کردید و در مسیرتان بود ماست بخرید. دقیقا بر عکس این جریان هم بود یعنی وقتی آن آقا هم کار داشت تماس می‌گرفت و می‌گفت این پول را از این حساب بردار و بگذار فلان حساب بدون سلام کردن و بعد تَق گوشی را قطع می‌کرد. حالا ما بعضی رهجوها را هم داریم که این طوری هستند طی دی که می‌نویسند انگار که برای من می‌نویسند، می‌نویسند سلام سی دی منیت، سلام سب دی فلز وجودی، برای من که ننوشتید و بعد هم ادب اجتماعی حکم می‌کند که به عنوان ره جو وقتی با راهنما صحبت می‌کنید، بگوئید سلام خانم الهه حالتان چطور است، برای این که یاد بگیرید من این‌ها را می‌گویم زیرا من به این احوالپرسی نیاز ندارم برای این که یاد بگیرید که چگونه با راهنمای خودتان صحبت کنید. یک نفر پیام می‌دهد سلام خانمم مگر من خانم شما هستم مگر من چه نسبتی با شما دارم، من راهنمای شما هستم راهنمای شما دوست شما نیستند که شما ساعت دوازده شب به ایشان پیامک بزنید راهنمای شما آن کسی نیستند که شما تا می‌بینید ایشان ساعت ۱:۳۰ شب آنلاین هستند به ایشان پیام بدهید و سوال از ایشان بپرسید اصلا این طوری نیست بدانید جایگاه من رهجو کجاست و جایگاه راهنما کجاست حالا من هیچ نمی‌گویم و این‌ها را زیر سبیلی رد می‌کنم و صحبتی هم نمی‌کنم و لیکن الان که هفته راهنما باید شما این‌ها را بدانید چرا باید بدانید؟ برای این که دو روز دیگر خودتان راهنما می‌شوید، برای این که همین الان مادر یک خانواده هستید بعد دو روز دیگر بچه شما می‌خواهد تکلیف انجام بدهد شما اگر خودت این‌ها را رعایت کرده باشید بعدا می‌توانید به یک نفر دیگر بگوئید که این کار را انجام بده، اگر به یک نفر دیگر که بزرگتر است احترام گذاشته باشید دو روز دیگر هم می‌توانید این را به یک نفر دیگر بگوئید و او را راهنمایی کنید. اگر احترام را نگه داشتیم، احترام هم می‌بینیم و این موضوع را من نمی‌خواستم بگویم و لیکن من باید به عنوان راهنمای شما موظف هستم یک سری چیزها را به شما بگویم. من خودم ساعت ۸ شب هم به خانم مرجان پیام نمی‌دهم چون آن ساعت وقت استراحت ایشان هست ولی شاید ایشان ساعت ۱:۳۰شب غم به من پیام بدهند و من هم جواب ایشان را می‌دهم اما من هیچ وقت به عنوان یک شاگرد و یک رهجو به خودم اجازه نمی‌دهم که آن زمان به ایشان پیام بدهم. نکته دیگر حتی اگر راهنمای من برجک من را هم بزنند منِ ره جو حق ندارم از راهنمای خودم ناراحت بشوم و این خیلی مهم است. اگر راهنما به من یک حرفی می‌زنند خوبی من را می‌خواهند اصلا یک راهنما برای چه اسم ایشان راهنما است برای این که یک قدم از شما جلوتر است و راه را به شما نشان می‌دهد بعد فکر می‌کنید که آیا برای ایشان ارزش مادی دارد، فرض کنید هفته راهنما اگر من میلیون‌ها تومان برای خانم مرجان بگذارم آیا واقعا ارزش آن کاری که خانم مرجان برای من انجام می‌دهند را دارد یعنی آیا واقعا ارزش این را با پاکت پول می‌توان سنجید؟ نمی‌شود سنجید این فقط سمبل قدردانی است و گرنه اگر من میلیاردها تومان هم در پاکت بگذارم و به خانم مرجان بدهم ارزش کار ایشان را ندارد زیرا راهنما من را از تاریکی، ناامیدی، افسردگی، خودکشی نجات داده است حالا در قبال جان من که نجات داده است من چه باید تقدیم راهنمای خودم بکنم، راهنمایی که من را از جهل بیرون آورده است خیلی چیزهایی که قبلا نمی‌دانستم الان می‌دانم خیلی جنگ و دعواهایی که قبلا داشتم الان ندارم ذهنِ من آرام شده است این که الان سیزده چهارده پانزده ساعت روزه می‌گیرم بدون این که به من فشار بیاید این یعنی این که من در آرامش فکر هستم که روزه می‌گیرم، فکر می‌کنم روزی ده دوازده ساعت کار می‌کنم چقدر درگیری و مشغله دارم و لیکن با این حال روزه‌هاین را می‌توانم بگیرم و این فقط یک دلیل دارد آرامش و آن آرامش را از راهنمایان دارم حتی اگر یک زمانی برجک من را زده باشد حتی اگر با من قهر کند یعنی تمام این‌ها نشان دهنده این است که آن راهنما من را دوست دارد که جانش را برای من می‌گذارد. من در شعری که برای هفته راهنما گفتم روی این بیت خیلی تاکید می‌کنم که می‌گفت افرین بر تو که سپردی جهان خویش یعنی تمام جهان خودت و تمام زندگی خودت را و جانت را بخشیدی که تبدیل کنی وجود نارِ من را به نور. نار وجودیِ من که پر از ناخالصی بود پر از زباله کثیف و بدبو بود این را به واسطه نور راهنما و سطح انرژی راهنما من را تحت تاثیر قرار داد که من توانستم از این وضعیت خارج بشوم حالا که به من این اجازه را دارند منِ الهه وظیفه دارم ( اصلا در مورد شما صحبت نمی‌کنم شما هر چه دارید به خاطر وجود آقای مهندس است و این چیزی که من می‌گویم فقط به خاطر این است که مراتب عشق و ایمان قلبیِ خودم را به راهنمای خودم بگویم)، که من را از آن نار و آتش و خودکشی و حال خرابی‌ها و از آن افسردگی‌های شدید نجات داد و زندگی را به نور تبدیل کرد و به یک محیط پر از آرامش و محیطی که بتوانم در آن زندگی کنم. پس این را یاد بگیریم تا دو روز دیگر که شاگردهای شما که در الان در خانه نشستند و می‌آیند سر لژیون می‌نشینند این‌ها را از ما یاد بگیرند. رهجو از حرف‌های من چیزی یاد نمی‌گیرد رهجو از عملِ من یاد می‌گیرد رهجو وقتی من یک الگو باشم آن حرکت من را کپی می‌کند حرف‌های من را کپی نمی‌کند. من یک زمانی وقتی لژیون تشکیل داده بودم آن زمان مشغله من زیاد بود و بعضی کارها را فراموش می‌کردم و روی دستم علامت ضربدر می‌زدم که الهه فلان کار را باید انجام بدهی بعد یک مرتبه دقت کردم دیدم‌‌‌ای داد بیداد چند تا از رهجوها که راهنما شده بودند هم همان ضربدر‌ها را روی دستشان می‌زدند به آن هد گفتم بچه‌ها این ضربدر چه هست گفتند از شما یاد گرفتیم، گفتم بچه‌ها شما مشغله‌های من را ندارید که این کار را می‌کنید و بعد که متوجه شدم فایده ایی ندارد و این‌ها رفتار من را کپی کردند و گفتم از این به بعد حق این که ضربدر روی دستمان بگذاریم را نداریم و باید این قدر به ذهن خودمان بسپاریم تا ذهن ما یاری بکند تا آن کار را انجام بدهیم. پس تمام حرف‌هایی که می‌زنیم برای این تست که تمام آن‌ها کپی می‌شود.اگر قدردان باشم اگر بتوانم خوب ارتباط برقرار بکنم من اصلا متعجب می‌شوم که کسی بنویسد سلام سی دی فلز وجودی، شما اگر به همکلاسی یا خواهر شوهرت هم بخواهی پیام بفرستی و آن چیز نیاز خواهر شوهرت هم باشد نه تکلیف تو یا برای مادرتان بخواهید پیام بفرستید می‌نویسد سلام مامان جان این هم چیزی که خواسته بودید در صورتی که سی دی که می‌نویسید من از شما نخواستم شما تکلیف تان را باید انجام بدهید تا به حال خوش برسید شما باید وقتی با راهنما حرف می‌زنید فعل کلمات خودتان را جمع ببندید که یاد بگیرید نه به خاطر خودتان که دو روز دیگر معلم هستید برای یک سری افراد دیگر وقتی خود شما به راهنمای خودتان احترام نمی‌گذارید کس دیگری جایگاه تو را به عنوان راهنما قبول نمی‌کند.کمک راهنمای محترم خانم الهه در ادامه پاسخ به سوال خانم فاطمه اسدی فرمودند:

فاطمه پرسیده است که انسان‌ها بر چه اساسی در کنار همدیگر قرار می‌گیرند؟ انسان‌ها بر مبنای سطح انرژی شان در کنار همدیگر قرار می‌گیرند و دقیقا آقای امین هم این مثال را می‌زنند، فلز وجودی یعنی ظرفیتِ من و در مورد ظرفیت هفته گذشته در سی دی جهان بینی صحبت کردیم ظرفیت یعنی داناییِ من این که داناییِ من چقدر است ظرفیت من همان قدر است دانایی من زیاد است پس ظرفیتِ من زیاد است دانایی من این قدر است که وقتی عصبانی هم بشوم ظاهرا عصبانی بشوم ولی باطنا عصبانیت نداشته باشم که به قولِ فاطمه شماره ۲ اگر آن عصبانیت در حدی باشد که من داد بزنم و مشت روی زمین بزنم این به معنی منیت من است یعنی من جاهل هستم و ظرفیت من کم است. خوب حالا یک نفر ممکن است دانایی او هم زیاد باشد مثلا دو نفر را در نظر بگیرید دقیقا مثل مثال آقای امین را می‌زنم تا کامل برای شما جا بیفتد، از این دو نفر یکی استاد دانشگاه است یعنی ظرفیت و دانایی و قدرت تفکر او زیاد است، کلا یک چیزی بگذریم آدم‌هایی که معلم هستند این افراد دیرتر سرشان کلاه می‌رود چرا زیرا این‌ها با خیلی از آدم‌ها زندگی کردند و در واقع زیر و روی خیلی چیزها را دیدند پس آدم‌های دانا و باهوش هستند و سطح دانایی آن‌ها هم بالا است و حالا اگر یک استاد دانشگاه مصرف کننده شد و با یک هروئینی که هیچ سواد و دانایی ندارد کنار او قرار گرفت این به چه معنا است؟ این دو تا با هم هم مصرفی هستند و سر یک منقل نشستند به این معنی است که درست است که فلز وجودی شان با هم فرق می‌کند یکی از آن‌ها بی سواد است و دانایی آن چنان ندارد یکی از آن‌ها اصلا ممکن است کنگره ایی باشد، مثلا می‌گویم من یک آدم کنگره‌‌‌ای می‌شناسم که دویست تا سی دی نوشته و ظرفیت او اضافه شده و لیکن سطح انرژی او بالا نرفته است یعنی آن دانایی را تبدیل به دانایی موثر نکرده است، تبدیل به خدمت نکرده است که سطح انرژی او بالا برود، پس این طوری شد یک آدم بی سوادی که هیچ دانایی ندارد با یک آدم باسواد که دانایی او خیلی زیاد است، بک آدمی‌که می‌آید کنگره صد تا سی دی نوشته اصلا من گاهی اوقات بعضی افراد می‌گویند که دویست با سیصد سی دی نوشتیم ولی رفتار آن‌ها رفتار از سرِ آگاهی نیست از سرِ جهل است، مثلا یک آدمی‌که این تعداد سی دی نوشته با یک آدمی‌که اصلا هیچ سی دی ننوشته است این‌ها با هم علیه یک نفر دیگر توطئه می‌کنند علیه یک نفر دیگر حرف می‌زنند یک سری کامنت نامربوط برای یک نفر دیگر می‌نویسند این نشان دهنده چه هست؟ این نشان دهنده این است که فلز وجودی آن‌ها با همدیگر فرق می‌کند صد درصد ظرفیت و دانایی آن‌ها با هم فرق می‌کند ولی سطح انرژی آن‌ها یکی است و به دلیل این که سطح انرژی این‌ها با هم یکی است در کنار هم قرار گرفته اند. یک نکته خیلی مهم آدمی‌که فلز وجودی او نا خالص است ناخالصی باعث می‌شود اگر نوری هم به این فلز وجودی بتابد انرژی هم به این فلز وجودی بتابد بر این فلز وجودی تاثیری نداشته باشد یعنی چه؟ خانم سمیه و خیلی از بچه‌های دیگر در مشارکت‌های خو گفتند که ما برای این که بتوانیم فضاها را تغییر بدهیم نیاز به نور و انرژی داریم.نیاز داریم که اذن خداوند صادر بشود یعنی این که طرف خواست داشته باشد اذن او هم صادر بشود و علم هم لازم داریم علم یعنی همان نور و انرژی فرقی ندارد. پس این دو تا رکن تغییر است که ما علم یا انرژی را داشته باشیم نور یا علم آن انرژی را داشته باشیم که بخواهیم چیزی را تغییر بدهیم و یکی اذن آن صادر شده باشد که آن چیز تغییر پیدا بکند. یک چیز دیگر این وسط مهم است و آن فلز طرف است بگذارید یک مثال بزنم تا متوجه بشوید ببینید من چند وقت پیش دیدم که گل‌های من ( من به جز درخت‌هایی که هر سال می‌کارم گلدان‌های بسیاری هم دارم) یک آفتی گرفتند و فکر کردم و گفتم این بنده خدا گناه دارد بگذار یک کاری برای این بکنیم و از قبل می‌دانستم که تخم ریحان ضد حشرات است و اول یک مقدار دی سب اسپری کردم روی حشرات و انگار که آن‌ها خفه شده بودند و شاید هم بخاطر تخم ریحانی بود که پای این گیاه ریخته بودم. بعد یک مقدار تخم ریحان‌ها اضافه بود آن‌ها را پای یک گلدان دیگر انداختم و این گلدان را سال‌ها پیش یک نفر برای من هدیه آورد و گل خیلی قشنگی داشت ولی خاک بسیار سفت و بدی بود چون این خاکِ سفتی بود بعد که گل به فصل خودش از بین رفت من یک گیاه دیگر در این گلدان کاشتم دیدم که این گیاه رشد نمی‌کند متوجه شدم که به خاطر خاک آن است بعد امدم یک مقدار تخم ریحان‌ها را کاشتم در کنار همین گیاهی که رشد نمی‌کرد، بچه‌ها باورتان نمی‌شود از آن جا که بستر این خاک سفت بود و غیر قابل نفوذ بود یعنی فلز آن یا جنس آن خاک بد بود اجازه نمی‌دهد که تخم ریحان رشد بکند در صورتی که اگر یک مقدار تخم ریحان رشد بکند خاک پوک می‌شود و اکسیژن می‌تواند وارد خاک بشود و گیاه بتواند رشد بکند ولی این خاک نمی‌گذارد این اتفاق بیفتد یعنی بعد از یک ماه این تخم ریحان‌ها روی این خاک هست برعکس وقتی تخم ریحان را روی خاک خوب می‌کارید رود جوانه می‌زند یعنی دو سه روز فوری جوانه‌های آن در می‌آید این نشان می‌دهد که فلز وجودی یا ظرفیت آن‌ها یا جنس آدم‌ها هم ممکن است با همدیگر متفاوت باشد‌. جنس بعضی از آدم‌ها از طلا است طلا بالاترین رسانایی را دارد یعنی اگر شما به طلا یک جربانگرمایی وصل کنید، مثلا فرض کنید من یک تکه گرما دارم به طول ده سانت یک تکه هم فلز آلومینیوم یا آهن دارم آن هم به طول ده سانت این دو را بگذارم کنار یکدیگر به هر دو از یک سمت مثلا از سمت راست هر دو گرما به آن‌ها بدهم چه اتفاقی می‌افتد؟ طلا وقتی خلوص آن بالا باشد چون رسانایی آن هم بالاتر از همه است فوری گرما را از این سمت یعنی بعد از چند ثانیه یا چند دقیقه به آن سر طلا می‌توانید آن گرما را حس کنید ولی برای آهن و فازهای دیگر این بیشتر طول می‌کشد چرا؟ زیرا وقتی یک انرژی به آن‌ها وصل می‌شود اگر ناخالصی آن فلز زیاد باشد آن نور، گرما، انرژی به آن منتقل نمی‌شود. حالا چه اتفاقی افتاد؟! انسان‌هایی که فلز وجودی آن‌ها خالص است یعنی از ضد ارزش‌ها دوری می‌کنند و در طرف ارزش‌ها حرکت می‌کنند زمانی که یک علمی‌یا یک نوری یک انرژی به آن‌ها می‌تابد آن نور و انرژی را فورا در درون خودشان به جریان در می‌آورند و فورا شروع به رشد کردن می‌کنند در واقع به تبدیل کردن آن نور در خودشان و از آن نور استفاده می‌کنند و فوری رشد می‌کنند برعکس فلزهایی که ناخالصی آن‌ها زیاد است وقتی آن نور یا انرژی را به آن‌ها می‌تابانی و انرژی را تبدیل به گرما می‌کند یا به یک انرژی که دیگر فایده ندارد و فضا را فقط گرم تر و گرم تر می‌کند و غیر قابل تحمل می‌کند این یعنی چه؟ این یعنی انسان‌هایی که فلز وجودی آن‌ها خالص تر و ناب تر است وقتی علم را می‌گیرند و نوری به آن‌ها تابیده می‌شود آن نور را می‌گیرند و خودشان را به یک انسان بهتری تبدیل می‌کنند. انسان‌هایی که وجود آن‌ها هنوز پر از دروغ، ناراستی، قضاوت است و هنوز پر از خشم است این نور را می‌گیرد ولی نور را نمی‌تواند تبدیل کند آموزش را می‌گیرد ولی نمی‌تواند تبدیل کند و برعکس به حرارت، عصبانیت، به ناراحتی، به بد دلی می‌کند. امیدوارم که فاطمه هم جواب سوالش را گرفته باشد. در پایان جلسه با دعای خیر دوستان به پایان رسید

دستور جلسه سه شنبه ۹۹/۲/۲۳ : هفته راهنما

سی دی برداشت: سرنوشت

نوع مطلب :
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

بازدید : 1044
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 19:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همسفران عشق

به نام قدرت مطلق الله

همسفران عشق

کارگاه مجازی لژیون همسفران عشقبه استادی سرکار خانم الهه و دبیری همسفر خانم خدیجه در تاریخ ۹۹/۲/۱۳ با دستور جلسه سی دی جهان بینی ۱ و ۲ را ساعت آغاز به کار کرد.

به نام قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می‌کنیم. سلام دوستان الهه هستم همسفر.‌‌ان‌شاء الله که حال همه دوستان خوب باشد و در کمال صحت و سلامت به سر ببرید. امروز هشتم ماه مبارک رمضان هست و بر شما مبارک باشد.‌‌ان‌شاء الله که بتوانیم جلسه خیلی خوبی را در کنار یکدیگر داشته باشیم. من منتظر شنیدن مشارکت‌های شما هستم.

مشارکت همسفر منصوره:

سلام دوستان منصوره هستم همسفر. طاعات و عبادات خانم الهه و دوستان عزیزم قبول باشد. در رابطه با جهان بینی آقای امین می‌فرمایند: یک استاد باید درس را به ساده ترین شکل ممکن بیان کند که هر قشری از افراد آن را متوجه بشوند. آقای امین می‌فرمایند من جهان بینی را در دبیرستان و دانشگاه داشتیم ولی هیچ زمان متوجه آن نمی‌شدم. هر کس که جزوه جهان بینی را بخواند حداقل پنج درصد متوجه منظور آن می‌شود. گاهی اوقات ما می‌خواهیم کاری را انجام بدهیم و تمام کارهای مقدماتی آن را هم انجام داده ایم ولی اذن انجام آن کار داده نشده است و نمی‌توانیم آن را انجام بدهیم. هر گاه بخواهیم یک درسی برای ما ملموس بشود باید از آن تصویری بسازیم زیرا با تصویر یادگیری بهتر و زودتر صورت می‌گیرد به همین دلیل در جزوه جهان بینی از مدل‌ها هم استفاده کردیم و از شبیه سازی‌ها هم استفاده کردیم و این برای همه نورد استفاده هست و افرادی که در تاریکی هستند را از آن خارج می‌کند و مثل یک طناب محکم می‌ماند.

مشارکت همسفر خدیجه:

سلام دوستان خدیجه هستم همسفر. روز معلم را به خانم الهه عزیزم تبریک می‌گویم و بهترین‌ها را برای شما آرزومند هستم. جهان بینی برداشت و ادراک ما از جهان اطراف ما است که با زبان ساده بیان می‌شود و مهم ترین کار استاد هم بیان کردن مطالب با زبان ساده است و با روش مدلی و تصویری مخاطب در ذهن خودش تصویرسازی می‌کند تا خوب یاد بگیرد مثل نفس که به شهر تبدیل شده و جهان بینی برای همه انسان‌ها لازم است مخصوصا انسان‌هایی که اسیر تاریکی هستند. در کنگره کسانی که زیر بار جهان بینی نرفتند برگشت کردند و باید دارو و جهان بینی همراه با هم باشد تا درمان اعتیاد ماندگار باشد. زمانی که یک پنجم دارو کم می‌شود یعنی یک پنجم به دانایی اضافه شده است و زمانی اندروفین در غدد ما ترشح می‌شود که دانایی ما افزایش پیدا کرده باشد. حالا یک سوال پیش می‌آید که چرا ما با جهان بینی دانا نشده ایم زیرا تا حالا اسیر ضد ارزش‌ها بوده ایم و را به طرف نادانی برده است و ما باید برای مبارزه با جهل خودمان قوانین بازی را که همان تحمل سختی و صبر کردن است را بلد باشیم و نیروهای بازدارنده درجه بندی دارند تا ما را به تکامل برسانند که اگر بدون آگاهی و دانایی باشد این نیروها نقش مخرب دارند و اگر با دانایی همراه باشند نقش مکمل دارند و این نیروهای بازدارنده منیت، ترس، ناامیدی هستند و ابزار این نیروها جهل و ناآگاهی است که هر بار با غیبت، تهمت، سرزنش و دروغ حس‌های ما را آلوده می‌کنند و وقتی حس آلوده شد عقل نمی‌تواند فرمان درست بدهد و دانایی مثل استخر آبی می‌ماند که اگر حس آلوده باشد مانند یک استخر کثیف که حتی اگر یک سطل زباله هم داخل آن بریزیم آلودگی دیگر پیدا نیست ولی اگر استخر تمیز باشد یک برگ هم داخل آن بیندازیم آن برگ پیدا است و این به دلیل این است که حس‌ها پالایش شده اند و انسانی که پالایش کرده باشد زود متوجه آلودگی می‌شود. پس ما باید جهان بینی بالایی داشته باشیم که حس‌های ما آلوده نشوند و بتوانیم تصمیم‌های درست بگیریم.

مشارکت همسفر مریم:

سلام دوستان مریم هستم همسفر. امیدوارم طاعات و عبادات شما قبول باشد. جهان بینی همان نوع نگرش ما به جهان بیرون است و هر شخصی از یک زاویه بیرون را نگاه می‌کند. معلم خوب کسی است که صحبت‌های او را همه متوجه بشوند. مسئله را با مثال برای افراد توضیح بدهد که قابل درک باشد. استاد امین می‌فرمایند که فرد مصرف کننده باید جهان بینی داشته باشد که چرا دارو را پله پله کم می‌کند و گر نه همه فقط دارو می‌گرفتند و نیازی به آموزش نداشتند. باید به دانایی برسد زیرا اگر به دانایی برسد غدد بدن او ترشح می‌کند و تا یک پنجم دانایی پیدا نکنند یک پنجم مواد را نمی‌توانند کم کنند. به نظر من جهان بینی برای منِ همسفر لازم است وقتی وارد کنگره می‌شوم همه چیز برای من نامفهوم است و با گوش کردن سی دی‌ها و مثال‌هایی که آقای مهندس و استاد امین می‌زنند مسئله برای من قابل درک و قابل فهم می‌شود و متوجه می‌شون که چرا باید مستقیم را رها کنم و در زمان درمان نباید به ایشان گیر بدهم و چشم گفتم را یاد می‌گیرم و این که کجا باید صحبت کنم و کجا نباید صحبت کنم و این جهان بینی است و این جهان بینی به من یاد می‌دهد که اگر می‌خواهی مسافر شما به درمان برسد باید مطیع و همسفر ایشان باشید و باید کفش‌های آهنین بپوشم پا به پای ایشان بروی. گرچه مسیر طولانی است ولی باید در این مسیر صبر داشته باشید تا این که به خواسته درونی که همانرهایی و دوری از تاریکی‌ها و ضد ارزش‌ها است برسیم.

مشارکت همسفر وجیهه:

سلام دوستان وجیهه هستم همسفر. این روز عزیز را به استاد عزیزم خانم الهه تبریک می‌گویم. دستور جلسه راجع به جهان بینی است که آن چه ما نسبت به کل هستی جهان درونی و جهان بیرونی برداشت، ادراک و دریافت می‌نمائیم جهان بینی نام دارد. هدف اصلی در جهان بینی به وجود آمدن تصویر ذهنی است. آقای امین می‌فرمایند یکی از درگیری‌ها در زندگی من سخت و دشواری مطالب بوده است و یک زمان یک فردی دوست دارد که یک هنری را یاد بگیرد و پیش استاد که می‌رود هر چه که او می‌گوید یاد نمی‌گیرد و تلاش بسیار می‌کند تا جایی که دیگر خسته می‌شود و قید آن هنر را می‌زند. برای من دقیقا این اتفاق افتاد من همیشه دوست داشتم که یک هنری داشته باشم و فرد مهمی‌باشم ولی هیچ وقت این اتفاق رخ نداد به همین دلیل فکر می‌کنم که من اصلا نمی‌توانم چیزی را یاد بگیرم و همیشه خودم را دست کم گرفتم و از دست خودم ناراحت هستم که چرا من کاری نمی‌توانم به مردم خدمت کنم مثلا برای مشارکت‌ها من همیشه خوب سی دی‌ها را گوش می‌کنم و بعد نکته برداری می‌کنم و سپس ویس می‌گیرم در جایی که من دوست دارم سی دی‌ها را حفظ کنم بعد مشارکت کنم و به همین دلیل همیشه با خودم درگیر هستم. آقای امین می‌فرمایند در مدرسه و در دانشگاه چیزهایی می‌خواستم یاد بگیرم ولی نمی‌توانستم و من با گوش کردن این سی دی متوجه شدم که من همین طور بودم و از این سی دی این را فهمیدم که اگر چیزی را یاد گرفتم باید طوری آن را بیان کنم که دیگران هم آن را یاد بگیرند یعنی به ساده ترین شکل ممکن باشد. امیدوارم که در این سفر با گوش کردن سی دی‌ها و آموزش‌های خانم الهه موفق بشوم و خدمت گزار کنگره بشوم.

خانم الهه کمک راهنمای محترم فرمودند:

اگر یک استاد واقعا مطلبی را فهمیده باشد، همان طور که آقای مهندس همیشه می‌فرمایند یک استاد کهکشان شناسی و ستاره شناسی در ناسا ( بزرگ ترین سازمان شناسایی ستاره‌ها و کهکشان‌ها است و دانشمندان خبره ایی دارد) با آن همه اطلاعات و دانایی خودش باید بتواند اگر چیزی بلد است به یک پیرزنِ نود ساله بی سواد در یک دهات دور افتاده یاد بدهد. اگر این آدم باسواد توانست آن مطلب را این قدر آسان کند که آن پیرزن از آن پیچیدگی‌ها سر در آورد یعنی برای او آسان شد و مطلب را متوجه شد این یعنی آن دانشمند هم این را فهمیده است و گرنه اگر یک استادی یک مطلب سختی را یاد بدهد و هیچ کس هم هیچ چیزی نفهمد این یعنی آن استاد خودش هم هیچ چیزی نفهمیده است و این خیلی مهم است. زمانی که ما در راه تزکیه و پالایش یعنی همین قدمی‌که در آن هستیم را ادامه می‌دهیم چون حس‌های ما صاف تر و بازتر می‌شود فهم ما بالاتر می‌رود و وقتی درک ما از یک چیزی بالاتر می‌رود یعنی قدرت ما بالاتر رفته و سواد یا دانایی و یا حس ما نسبت به قضایا خیلی خیلی بهتر می‌شود.

مشارکت همسفر سحر:

سلام دوستان سحر هستم همسفر. در سی دی جهان بینی ۱ و ۲ آقای امین مطالب زیبایی را بیان کردند و گفتند جهان بینی فقط مختص افراد معتاد نیست بلکه تمام افراد می‌توانند از آن استفاده بکنند. افرادی که در تاریکی هستند و می‌خواهند از تاریکی نجات پیدا بکنند این جزوه مثل طنابی محکم می‌ماند که می‌تواند به آن‌ها کمک بکند هر چند این طناب برای افراد عادی هم خیلی نیاز هست اما کسی که در دام اعتیاد افتاده یک سری حس‌ها و توانایی‌هایش را از دست داده است پس شاید آن شخص بیشتر به جهان بینی نیاز داشته باشد. ایشان فرمودند در اوایل کنگره افرادی بودند که از جهان بینی استقبال نمی‌کردند و آن‌ها اعتقاد داشتند که آمدند که به درمان برسند و نمی‌خواستند که مثل یک دانشجو علمی‌را بیاموزند در صورتی که این یک ایده اشتباه است. اعتیاد با بیماری‌های دیگر فرق می‌کند و اعتیاد مثل سرماخوردگی نیست که با دادن یک دارو به فرد بعد از یک هفته بهبود پیدا بکند. اعتیاد علاوه بر دارو به یک سری مطالب و جهان بینی هم نیاز دارد که فرد باید آن‌ها را بداند و وقتی فرد نسبت به آن‌ها آگاهی و اطلاعات کسب می‌کند و دانایی او افزایش پیدا بکند یک سری هورمون‌هایی در بدن فرد ترشح می‌شود و فرمان‌هایی را به او می‌دهد که در درمان بیماری او نقش کمک کننده را دارد.

مشارکت همسفر فاطمه ۲ :

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. امیدوارم که حال همه دوستان و خانم الهه عزیزم خوب باشد. دستور جلسه جهان بینی است که من با هر بار گوش کردن این سی دی یک نکته را متوجه می‌شوم زیرا من هنوز اول راه هستم و این که بخواهم با یک بار گوش کردن و خواندن این سی دی همه را متوجه بشوم انتظار بزرگی است. من که قبلا در ترس و ناامیدی و منیت خودم بودم نمی‌توانم با یک بار گوش کردن همه را بفهمم. منِ فاطمه برای این که بخواهم هر چیزی را یاد بگیرم باید اول قوانین آن را یاد بگیرم برای زندگی کردن باید اول قوانین زندگی کردن را فرا بگیرم و برای این کار باید صبر و حوصله داشته باشم و زمانی که گام بر می‌دارم در مسیر نیروهای بازدارنده سراغ من می‌آید و اگر من بتوانم در مقابل سختی‌ها صبر داشته باشم به یک لذت و آرامشی می‌رسم. زمانی که نیروهای بازدارنده به سراغ من آمدند دو راه دارم یکی این که در مقابل آن‌ها بایستم و با آن‌ها مبارزه کنم که این راحت تر هست و دوم این که فکر کنم و راه حل آن را پیدا بکنم و اگر فکر کردم و راه حل را پیدا کردم نیروهای بازدارنده نقش مکمل برای من دارند و باعث می‌شود که من یک قدم به سمت تکامل بر دارم که آقای امین می‌فرمایند رشد و تکامل بدون نیروهای بازدارنده ممکن نیست و دقیقا من در این روزها این نیروهای را با تمام وجود درک کردم و امیدوارم که بتوانم راه حلی برای آن‌ها پیدا کنم که یک قدم برای رشد خودم بردارم.

مشارکت همسفر فاطمه ۱ :

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. پیشاپیش هفته راهنما را خدمت خانم الهه عزیرم تبریک می‌گویم و از ایشان بابت زحمات شبانه روزی که برای ما متحمل می‌شوند تشکر می‌کنم. در این سی دی آقای امین می‌فرمایند هر آموزشی که در جا هست باید یک الفبایی داشته باشد که افراد با توجه به آن الفبا بتوانند مفهوم آموزش‌ها را بهتر درک بکنند. قابلیت استاد این است که بتواند مفاهیم را به ساده ترین شکل ممکن بیان کند. در ادامه گفتند هر استادی که می‌خواهد چیزی را به شاگرد آموزش بدهد از یک ابزاری استفاده می‌کند مثل خودشان که برای بیان مفاهیم جهان بینی از تصاویر ذهنی استفاده کردند. آقای امین مثال زیبایی زدند و گفتند برای هر چیزی دانایی و ظرفیت نیاز است مثلا شما یک کشور را در نظر بگیرید که کارخانه‌های متفاوتی در آن کشور است و زمانی که تولیدات خودش را که پنج میلیون بشکه نفت است را صرف کارخانه می‌کند اما زمانی که مصرفی نداشته باشند و ذخایر آن‌ها بعد از یک مدتی به یک چیز مزاحم تبدیل می‌شود و گفتند شخصی که به کنگره می‌آید حتی اندروفین و دینورفین هم می‌خواهد در بدن شخص تولید بشود باید دانایی و ظرفیت او بالا برود.

مشارکت همسفر آرزو:

سلام دوستان آرزو هستم همسفر. روز معلم را به اول معلم کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام و همچنین خانم الهه عزیزم تبریک عرض می‌کنم. هر چه که یاد گرفتم از بیان شیوا و رسا خانم الهه عزیزم بوده است. این جزوه در سال ۸۲ چاپ شده و علت این بوده که از دو سال پیش که این کلاس‌ها شروع شده بوده و لی سیستم صوتی نبوده برای ضبط آن‌ها و نه نوشتارهای مکتوبی و لازم بوده که مدون بشود.برای هر کاری باید ابتدا الفبای آن را یاد بگیریم و کاربرد جهان بینی ۱ و ۲ همین یاد دادن الفبا است. به دلیل این که این جزوه متعلق به همه است باید طوری نوشته بشود که برای همه قابل دسترسی باشد و بتواند یک تصویر ذهنی بسازد. در واقع کسی که طالب علم است انرژی او هرز نرود و قید آن را بزند. ایشان می‌فرمایند به عقیده من علم پیچیده نیست اگر استاد پایه‌ها را محکم بگذارد و قوانین آن را درست یاد بدهد و به ساده ترین شکل ممکن بیان کند برای همه قابل فهم است و دیگر کسی قید علم و دانش را نمی‌زند. کسی که در اعتیاد است که تاریک ترین نوع تاریکی است خیلی بندهایی به دست او زده شده است و حس‌هایی را از دست داده است و آن فرد باید بداند که از کجا دارد ضربه می‌خورد و مطالب جهان بینی به او کمک می‌کند.

مشارکت همسفر ندا :

سلام دوستان ندا هستم همسفر. آقای امین می‌فرمایند که این جزوه را نوشتیم که یک سری از مدل‌ها را ساده تر توضیح بدهیم. انسان‌ها زمانی می‌توانند مشکلات شان را حل کنند که ظرفیت درونی خودشان را بالا ببرند و برای این کار باید حس آن‌ها خوب بشود. فردی که مصرف مواد را کنار می‌گذارد باید ظرفیت درونی او بالا رفته باشد تا اندروفین و یک سری از هورمون‌ها در او ترشح بشود. فرمودند اگر کسی مواد را کنار بگذارد ولی دانایی او افزایش پیدا نکرده باشد ممکن است که برگشت کنند. در این سی دی که گوش می‌کردم متوجه شدم که آقای امین من را با جهان درون خودم آشنا کرده اند و هر روز که پیش می‌رود متوجه می‌شوم که درون خود من یک شهری است و مدیریت کردن آن چقدر سخت است. همین طور فرمودند صدایی که ما می‌شنویم صدای عقل ما هست که خانم الهه عزیزم یک بار توضیح دادند کاری که انجام دادن آن سخت تر است صدای عقل است و کاری که راحت تر است صدای جن است و از آن روز همیشه حواس من به این موضوع هست که وقتی این صدا را می‌شنوم و معقول است به آن گوش بدهم و همیشه بین این که کدام کار سخت تر است دقت می‌کنم که کار درست را انجام بدهم.

مشارکت همسفر فتانه :

سلام دوستان فتانه هستم همسفر. طاعات و عبادات شما قبول باشد. به نظر من در کنگره ۶۰ جهان بینی به دو مقوله تقسیم می‌شود، جهان بینی بیرون و جهان بینی درون که مد نظر کنگره بیشتر جهان بینی درون است که شناخت، ادراک، دریافت ما نسبت به دنیای اطراف ما است که به عنوان یک فرد از آن غافل بودیم. جهان بینی با جسم رابطه متقابل دارد. زمانی که جسم من کمی‌به تعادل رسید تعاریفی مثل خدمت، فراگیری آموزش‌های جهان بینی، سی دی گوس کردن و سی دی نوشتن را شروع کردم و جهان بینی من هم به تعادل می‌رسد. مثلث‌هایی در جهان بینی است به نام مثلث دانایی و مثلث جهالت و این‌ها آموزش‌هایی است که به فرد مصرف کننده داده می‌شود. باید سعی کنم در مقابل نیروهای بازدارنده بایستم تا بتوانم رها بشوم. به نظر من جزوه جهان بینی را این که کم حجم است ولی حاشیه نداشت و این جزوه با فرد رابطه برقرار می‌کند.

خانم الهه کمک راهنمای محترم فرمودند :

زمانی که من سی دی گوش می‌دهم بعد می‌نویسم، من هم که راهنمای شما هستم سی دی‌ها را واو به واو می‌نویسم اگر آقای مهندس بخندند در پرانتز می‌نویسم خنده آقای مهندسعطسه یا سرفه بکنند می‌نویسم عطسه یا سرفه آقای مهندس خوب این یک مرحله است می‌نویسم، مرحله بعدی این است که بیشتر از صد بار هر سی دی را من می‌خوانم الان چیزی که وجیهه گفت ما چیزی را یاد می‌گیریم و بعد یادمان می‌رود چرا یادمان می‌رود برای این که تکرار تکرار تکرار نمی‌کنیم این خیلی مهم است. بعد وقتی که چیزی را تکرار کردیم و یاد گرفتیم، من یک بار سی دی را گوش کردم، نوشتم، حالا تکرار می‌کنم یک بار دوبار می‌خوانم از روی آن، حالا می‌خواهم از روی آن سی دی مشارکت کنم نباید مشارکت را بنویسم بعد از روی مشارکتم بخوانم این بدترین و اشتباه ترین کار است. چه کاری باید انجام بدهم؟ باید آن چه که فهمیدم را، من به بچه‌ها می‌گفتم من یک دفتر دارم دفتر سی دی من است که واو به واو نوشته ام و یک دفتر دیگر دارم که آن دفتر خلاصه برداری‌های من است یعنی هر سی دی که واو به واو نوشته شده را برای من چند تا نکته مهم داشته که من در آن جا نوشته ام حالا وقتی می‌خواهم مشارکت بکنم من از روی چیزی، شما تا حالا دیدید من که راهنمای شما هستم یک بار جزوه دستم باشد و سر لژیون بیایم هیچ وقت، هیچ کس تا حالا ندیده که من جزوه دستم بگیرم و به لژیون بیایم چرا این اتفاق می‌افتد؟ برای این که هر کدام از این سی دی‌ها را صدها بار خواندم و له حافظه خودم سپردم حالا هر موقع که اراده کنم می‌توانم از آن‌ها استفاده بکنم. شما وقتی که سی دی را می‌نویسید نباید موقع برداشت نوشتن از روی جزوه بخوانید اصلا اشتباه کاری می‌شود و همه چیز خراب می‌شود باید دو سه یه چهار نکته ایی را که فهمیدید، نکته وار می‌نویسید و باید توضیح آن را زمان مشارکت با زبان خودتان بدهید، به اندازه یه تا کلمه نوشتم کلی توضیح آن را با زبان خودم می‌دهم چرا؟ زیرا اگر من برگردم مشارکت خودم را گوش بدهم خودم هم نمی‌فهمم زیرا از روی نوشته خوانده ام و این خیلی مهم است که ارتباط بین مطالبی که می‌گویم برقرار باشد و این ارتباط را چگونه می‌توانم برقرار کنم؟ به این روش که سی دی را نوشتم، دو بار هم از روی آن خواندم، دفعه سوم آن چیز‌هایی که فهمیدم را، یعنی دفتر سی دی را می‌بندم یک برگه دیگر بر می‌دارم دو تا چهار نکته از آن به یاد من مانده است همان را تیتر وار می‌نویسم حالا می‌خواهم مشارکت کنم نکته اول را می‌گویم و بعد توضیح آن را از خودم می‌گویم که ثابت بشود من هم یک تجربه‌‌‌ای در این قضیه کسب کرده ام این خیلی خیلی مهم است و باید شما دقت کنید. امروز یکی از کمک راهنماها یک سوال در مورد یکی از سی دی‌هایی که آقای مهندس این هفته داشتند و به من گفتند که خانم الهه این جا که آقای مهندس می‌فرمایند استاد من این را به من گفتند من منظور این را متوجه نمی‌شوم، به ایشان گفتم آقای مهندس که این مطلب را الان دوباره تکرار کردند سال ۹۴ در یکی دیگر از سی دی‌هایشان گفتند اسم آن سی دی را یادم نیست ولی توضیح آن را کاملا یادم هست و برای ایشان توضیح دادم یعنی باید این قدر این‌ها را خوانده باشید تکرار کرده باشید و تمرین کرده باشید که بعد بتوانید به راحت ترین وجه ممکن در اختیار یک نفر دیگر بگذارید و اگر من فقط بخواهم یک چیزی را بنویسم و از روی نوشته‌هایم بخوانم این امکان پذیر نیست.

مشارکت همسفر اکرم :

سلام دوستان اکرم هستم همسفر. روز معلم را به خانم الهه عزیزم تبریک می‌گویم. در جزوه جهان بینی آقای امین می‌فرمایند که آن چه از دنیای بیرون و دنیای درون خودمان برداشت، ادراک و دریافت می‌کنیم را جهان بینی می‌گویند. جهان بینی مثل معدن طلایی است که اگر بخواهیم به معدن طلایی دسترسی داشته باشیم باید حداقل چند کامیون خاک برداری کنیم که به طلا برسیم و این مطالب این قدر ساده بیان شده که هر کس هم سوار کمی‌داشته باشد می‌تواند متوجه منظور این جزوه بشود. هدفجزوه جهان بینی این است که ما بتوانیم با حرکت کردن در جهت سازندگی یکی یکی ساختارهای منفی را بازسازی کنیم. هرچه که در جهان بیرون می‌بینیم مثل دولت، ارتش، گروه‌های مافیایی این‌ها در جهان درون ما هم هستند و ما باید آن‌ها را پیدا بکنیم مثلا اگر در کشور ما یک پادشاهی هست حتما در درون خود ما هم یک پادشاه هست و همچنین گروه مافیایی. گفتند که گروه مافیایی گروه منفی است که به مرور ساخته شده است و زمانی که ما به کنگره می‌آئیم یک مثلث جسم، روان، جهان بینی باز می‌شود و پنج درصد مشکل اعتیاد و جسم است و نود و پنج درصد جهان بینی است. زمانی که شروع به آموزش جهان بینی کردیم باید به خواسته‌های نیروهای منفی نه بگوئیم به خواسته‌های نامعقول جواب ندهیم تا جهان بینی ما روز به روز بهتر بشود و به حال خوش برسیم.

مشارکت همسفر فرزانه :

سلام دوستان فرزانه هستم همسفر. تبریک هفته راهنما به خانم الهه عزیزم. جهان بینی به ما می‌گوید یک استاد باید طوری آموزش را به شاگردانش بدهد که همه متوجه صحبت‌های او بشوند. استاد امین می‌فرمایند اگر هر درسی با تصویر باشد بهتر آموزش صورت می‌گیرد و علم جهان بینی برای هر کاری نیاز است و مثل طنابی می‌ماند که انسان را از درون چاه خارج می‌کند.

مشارکت همسفر سمیه :

سلام دوستان سمیه هستم همسفر. امیدوارم طاعات همه مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد. برای آموختن هر چیزی باید اول الفبای آن را یاد بگیریم مثل موسیقی یا یک زبان دیگر. در کنگره هم مسائلی مطرح می‌شود که اگر ما الفبای آن یا همان جهان بینی را یاد نگیریم نمی‌توانیم آن مطالب را درک کنیم و جهان بینی به ما کمک می‌کند که مسائل را بهتر متوجه بشویم و برای ما حکم الفبا را دارد. این یک نعمت است که آقای امین مسائل را با بیان ساده و شیوا مطرح می‌کنند که برای همه قابل فهم است مثل همین جهان بینی را ما در کتاب‌های درسی خیلی تکرار شد ولی خود من هیچ وقت نمی‌توانستم تعریف دقیقی از جهان بینی داشته باشم تا این که در کنگره فهمیدم. ایشان مطالب را با تصویرسازی و یا مثال بیان می‌کنند مثلا نفس اماره را به قبیله‌های وحشی تشبیه کردند و این که تا اسم قبیله وحشی می‌آید سریع ذهن ما به سمت یک چیز منفی می‌رود و چیزی که نابودگر است یا نفس را به یک شهر یا کشور تشبیه کردند و ما متوجه می‌شویم که وقتی از نفس صحبت می‌کنند از سلول‌های زیاد، از تعداد چیزهای زیاد که دور هم جمع می‌شوند صحبت می‌کنند.

مشارکت همسفر زهرا :

سلام دوستان زهرا هستم همسفر. خداقوت به خانم الهه عزیزم و روزتان هزاران بار مبارک باشد. شما استادی هستید که به من یاد دادید قوانین هر چیزی را یاد بگیرم و مدیون شما هستم که آرامش را به زندگی من برگرداندید. زمانی که جهان بینی من تغییر کرد و زمانی که آموزش گرفتم برای من هم فرمان حرکت صادر شد و وقتی من حرکت کردم و سی دی نوشتم و آموزش‌ها را عملی کردم راه برای من باز شد و فرمان رهایی من صادر شد و ما رها شدیم و از زمانی که علم جهان بینی را در حدی یاد گرفتم خیلی مشکلات برای من حل شد و با گوش کردن هر سی دی جواب سوالات خودم را می‌گرفتم. امیدوارم بتوانم شاگرد خوبی برای خانم الهه باشم.

مشارکت همسفر حکیمه :

سلام دوستان حکیمه هستم همسفر. امیدوارم نماز و روزه‌هایتان مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد. برداشت من از سی دی جهان بینی ۱ و ۲ این است که آقای امین برای درک بهتر مفاهیم از تصاویر استفاده کردند. ساده کردن مطالب هنر یک استاد است. جهان بینی مورد استفاده همه افراد است.

مشارکت همسفر فاطمه ۳ :

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. دستور جلسه جهان بینی ۱ و ۲ است که آقای امین می‌فرمایند برای فهمیدن هر چیزی باید ظرفیت آن را داشته باشیم یعنی ظرف وجودی را باید بزرگ بکنیم. مثال استخر را زدند که اگر استخری تمیز باشد اگر یک برگ داخل آن بیفتد کاملا مشخص است ولی اگر پر از آشغال باشد و باز هم به آن زباله اضافه کنیم اصلا پیدا نیست و فکر می‌کنیم تغییری نکرده است. بعضی انسان‌ها ظرف آن‌ها بزرگ است ولی انرژی آن‌ها آلوده است و همیشه برای بقیه تخریب و خرابی به وجود می‌آورند ولی بعضی طرف‌های کوچکی دارند ولی ظرف‌های آن‌ها پر آب است و فعال هستند و به دیگران آسیب نمی‌زنند و در جهت درست حرکت می‌کنند.

خانم الهه کمک راهنمای محترم فرمودند :

هفته راهنما را با سر فرود آمده به آقای مهندس عزیزم بنیان کنگره ۶۰ به خانم آنی مهربان و آقای امین عزیز و به خانم کماندار و به خانواده آقای مهندس حیای تبریک می‌گویم و تبریک ویژه به کمک راهنمای خودم خانم مرجان عزیزتر از جانم می‌گویم و امیدوارم که شاگرد خوبی برای ایشان باشم و همین طور برای کنگره و نمام این سال‌ها تنها به یک چیز می‌اندیشیدم این که شاگرد خوب باشم و شاگرد خوب کسی است که هر چه استادش می‌گوید، چشم می‌گوید و مطابق عملی که استاد می‌گوید انجام می‌دهد و پیش می‌رود و به موفقیت می‌رسد.و هفته راهنما را به شما عزیزان تبریک می‌گویم به خاطر دو نکته، نکته اول این است که من از شما خیلی چیزها را یاد می‌گیرم و به همین دلیل این هفته را باید به شما تبریک بگویم عین راهنما عمل می‌کنید و خیلی از نکات را می‌گوئید و من از تجربیات شما استفاده می‌کنم و می‌آموزم بنابراین هفته راهنما که هفته آینده هست خیلی به شما تبریک می‌گویم و امیدوارم که به زودی همدیگر را ببینیم. نکته دوم، فقط و فقط به این دلیل که شما الان این جا هستید و آموزش می‌بینید حال شما در حال خوب شدن است، خیلی از شما الان حالتان خوب است و لیکن باید این قدر حالتان خوب بشود که کمک راهنما بشوید و شما کمک راهنما‌های آینده هستید و من به شما تبریک گفتم. حالا چرا به شما باید کمک راهنما بشوید برای این که تعداد زیادی آدم که حال آن‌ها خیلی خیلی خراب است روزی هزار دفعه به سر آن‌ها می‌زند که خودکشی کنند و تعداد زیادی آدم که حال خرابی آن‌ها را اذیت می‌کند و روزی هزار بار تصمیم می‌گیرند که طلاق بگیرند و روزی هزار بار می‌گوید بچه ام را بگذارم و بروم، این شوهر و زندگی را رها کنم و بروم آن‌ها در خانه‌هایشان نشستند و منتظر هستند. منتظر چه هستند این که شما راهنما بشوید و بیایند سر لژیون شما بنشینند و بتوانند آموزش بگیرند و زندگی‌هایشان را از آن جهنم و تاریکی نجات بدهند همین پس من این روز و این هفته راهنما را به شما تبریک می‌گویم و شاگردهای آینده شما الان چشم به راه هستند خیلی هم چشم به راه هستند. دیروز یکی از بچه‌های کرمان روز راهنما را به من تبریک گفت بعد به او گفتم فلانی روز اول که شماره تلفن من را گیر آورده بودی را یادت می‌آید، یعنی خدا می‌داند که روزی مثلا چهارده بار به من زنگ می‌زد و من یک فرد پر مشغله‌‌‌ای هستم، بعد من به او می‌گفتم دفعه قبلی که من به شما گفتم فلان کار را انجام بده آیا انجام دادی یا نه. دیگر دفعه آخر به او گفتم ببین من هیچ نسخه جدیدی برای شما ندارم نسخه من همان است که روز اول گفتم این سی دی‌ها را باید گوش کنی و بنویسی هر زمانی که نوشتی اگر سوالی داشتی من در خدمت شما هستم و بعد از یک مدتی وقتی من روی این قضیه پافشاری کردم و گفتم تا سی دی ننویسی جواب سوالات شما را نمی‌دهم اصلا روند حرکت این آدم تغییر کرد و شروع کرد به سی دی نوشتن و در واقع پارسال در آزمون کمک راهنمایی قبول شد و خودش دیروز می‌گفت خانم الهه من واقعا شرمنده هستم که آن زمان این قدر شما را در اثر جهل خودم اذیت می‌کردم. در اثر چه هست که آدم زندگی اش تباه می‌شود در اثر جهان بینی غلط. جهان بینی یعنی چه یعنی من دنیا را با چه چشمی‌می‌بینم آیا از همه طلبکار هستم آیا فکر می‌کنم همه به من بدهکار هستند آیا فکر می‌کنم که من بالاترین انسان روی زمین هستم و غرور و منیت من را می‌گیرد و فکر می‌کنم که الان همه باید سر تعظیم فرود بیاورند کسی روی حرف من حرف نزند این یک رقم جهان بینی است. یک رقم دیگر جهان بینی این است که من هر چقدر هم که آدم بزرگی باشم این قدر فروتن هستم، حالا مثالی که می‌زنم در مورد خانم مرجان یا آقا کامران یا حتی آقای امین این قدر با فروتنی سوال را جواب می‌دهند وب حرف‌های ما گوش می‌کنند در صورتی که من یک راهنما هستم و لیکن از آن نقطه نظر نگاه نمی‌کنند که نه ما بیشتر می‌دانیم و به خاطر این که ما بیشتر می‌دانیم و شما کمتر می‌دانید باید این طوری فکر بکنی، هر موقع یک سوالی را مطرح می‌کنیم با متانت خیلی خاص جواب می‌دهند آیا من یک چنین آدمی‌هستم یعنی دارم این طوری جهان را می‌بینم که من طلبکار نیستم و اتفاقا به روزگار و به خلقت و جهان هستی بدهکار هستم نباید تلاش کنم که سهم خودم را پرداخت کنم یا جهان بینی من این طوری است که از همه طلبکار هستم باید به همه دستور بدهم و شوهر من یا زن من باید حرف من را گوش کند خصوصا در مورد زن‌ها نه چنین وظیفه ایی نیست.حالا اگر جهانی که دارم می‌بینم یعنی آن عینکی که به چشم دارم، جهان بینی یعنی با چه عینکی دنیا را می‌بینم اگر عینکی که زده ام یک عینک سیاه باشد یعنی دنیا را سیاه می‌بینم آیا این سیاهی از دنیا است نه این سیاهی در درون من است آن عینکی هست که من زده ام شما عینک آفتابی که می‌زنید همه جا را دودی می‌بینید آیا اشکال از دنیا است که دودی است نه اشکال از من است که با آن عینک دارم همه را جا به جا می‌بینم و همه جا را سیاه می‌بینم. این که دنیا را سیاه یا سفید ببینم به چه چیزی بستگی دارد به دانایی من و دانایی من یعنی چه یعنی ظرفیت من که مثل ظرفیت یک استخر. یک استخر را در نظر بگیرید دانایی آن می‌شود آن مقدار آبی که در آن استخر هست ظرفیت آن استخر در وا قع آن انرژی و حسی که داخل آن استخر استاد چقدر آن تمیزتر باشد آن چیزی که من می‌بینم روشن تر و شفاف تر است هر چقدر من انسانی باشم که حس‌های من پالایش یافته باشد آن چیزی که از دنیا می‌بینم و می‌فهمم شفاف تر است این یعنی چه؟ یعنی وقتیحس‌های من پالایش یافته باشد وقتی فهمیده باشم، گفتیم برمبنای دانایی است وقتی آدم دانایی شده باشم ببینم یک آدمی‌دارد جیغ می‌زند داد می‌زند و بدگویی می‌کند و حال او خراب است اگر آدم دانایی باشم و بتوانم آن آدم را درک کنم به این نتیجه می‌رسم که این آدم در درون جهنم خودش دارد می‌سوزد پس وقتی او داد می‌زند من دوباره دادن می‌زنم من زبان و دهانم را می‌بندم نه این که در دهانم را که می‌بندم مثل زودپز که آب آن جوش می‌خورد و یک مرتبه منفجر می‌شود ته آن سکوت زودپزی به درد نمی‌خورد یک سکوتی که از سر دانایی باشد می‌گوید این آدم حالا عصبانی است یک شلنگ وقتی که آب می‌شود یک مقدار آب خودش را بیرون می‌ریزد ولی داخل آن باید پر از آب بشود تا بتواند یک مقدار از آب‌ها را بیرون بدهد یک آدم هم وقتی در درون خودش در آن جهنم دارد می‌سوزد یک مقدار از آن آتش را با زبان خودش بیرون می‌دهد بد و بیراه می‌گوید آن وقت من باید چه کاری انجام بدهم؟ من سکوت می‌کنم و می‌گویم خدایا این بیمار است و این در آتش جهنم درونش دارد می‌سوزد به جای آیت که با حرف‌هایم روی آن شخص بنزین بریزم و مرتب او را سرزنش کنم ببینم آیا می‌توانم یک سطل آب روی او بریزم و او را آرام کنم آن سطل آب چه هست و چه کاری باید انجام بدهم آن سطل آب دانایی من است که می‌گوید طوری نیست حرف نزن اصلا برو و او را بغل کن و بگو قربونت برم شما را درک می‌کنم و می‌دانم که چقدر ناراحت هستی گریه نکن، شما را درک می‌کنم می‌فهمم که چقدر داری عذاب می‌کشی. گریه نکن آیا من این طوری هستم یا این که آتش خشم او را تیزتر می‌کنم و با حرف‌هایم روی آتش او بنزین می‌ریزم که شعله ور تر بشود ؟ این به دانایی من بستگی دارد و این دانایی من تفکر تجربه و آموزش من است. در قدم اول وقتی تفکر کردم آموزش هم دارم می‌گیرم بعد چیکار می‌کنم دفعه بعدی که یک نفر عصبانی می‌شود با او آرام تر صحبت می‌کنم یعنی وقتی که در معرض سختی قرار گرفتم زمانی که یک نفر می‌خواهد حال من را خراب کند اگر آن لحظه بتوانم با تفکر و با اندیشه درست و با استفاده از آموزش‌هایم سکوت درست کنم و چیزی نگویم و سکوت با حس خوب انجام بدهم یک ذره ظرفیت من بالاتر می‌رود. خودم را مقال می‌زنم چند وقت پیش یک فردی یک سری صحبت‌های بی ربطی در مرد من انجام داد و من در آن موقع چه کار کردم آن جا خداوند بر مبنای همین جهان بینی کنگره به من توانی داد که من توانستم خیلی محکم حرف بزنم و طرف قانع شد که کار او اشتباه است درجه ظرفیت من بالا رفت و من آتش طرف را در دست خودم نگه داشتم و زمانی که آتش داغ را دست خودم نگه داشتم خودم سوختم ولی باعث شد که ظرفیت من اضافه تر بشود و دانایی من بالاتر برود برای جاهایی که ممکن است اتفاقات ناگوارتری بیفتد حاضر تر و آماده تر شدم و این اتفاق واقعا رخ داد و اتفاقات بسیار بدتری افتاد و آن موقع هست که من فهمیدم ظرفیت من در حال شکل گیری است حالا اگر ظرفیت شکل نگیرد چه می‌شود. ظرفیت را گفتیم دانایی و دانایی را گفتیم که یک ضلع آن تفکر و یکی تجربه و یکی از آن‌ها آموزش است و اگر من فقط آموزش ببینم و این آموزش‌ها را عملی نکنم مثل چه می‌ماند مثل همان آبگرمکن‌های قدیم بودند باید روی شصت می‌گذاشتی که بتوانی با آن دوش بگیری و اگر روی شصت می‌رفت و دوش نمی‌گرفتی چه اتفاقی می‌افتاد کم کم درجه آن خودش بالا می‌رفت و آبگرمکن می‌ترکید زیرا حرارتی که گرفته بود را به آب داغ تبدیل نکرده بود. زمانی که من فقط آموزش بگیرم ولی خدمت نکنم هر نوع خدمتی یعنی وقتی می‌گوییم خدمت کنید اصلا مهم نیست، وقتی راهنمای شما می‌گوید خدمت کن حتی اگر باد نیستی باید خودت را در آن چالش بس نداری و چشم بگویی و به آن عمل کنی تا این ظرفیت شکل بگیرد حتی اگر آن کار را بلد نیستی باید بگویی من نمی‌دانم و به من یاد بدهید. وقتی در شرایطی هستی و بر آن شرایط استقامت می‌کنی صبر می‌کنی آرام می‌گیری و بیشتر می‌آموزی این جا است که ظرفیت تو بالا می‌رود می‌گویم این را می‌توانی برای من ایمیل کنی بله به سختی می‌افتی وبلاگ نوشتن خیلی کار سختی است ولی نتیجه آن یوگا راحتی خیلی خوب است دو روز سختی می‌کشی بعد دیگر یک چیزی را یاد گرفتی بعد دو روز دیگر یک جا به شم می‌گویند وبلاگ با سر مائ یک نگاه نمی‌کنی که من بلد نیستم می‌گویی بله بگوئید فلان کار آن را من این طوری انجام می‌دهم ولی سختی آن را باید بکشید تا آن ظرفیت شکل بگیرد.

جلسه با دعای خیر اعضا به پایان رسید.

دستور جلسه سه شنبه: وادی نهم و تاثیر آن روی من

سی دی برداشت: طلب ظلم ۲

نوع مطلب :
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 14
  • بازدید کننده امروز : 15
  • باردید دیروز : 18
  • بازدید کننده دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 349
  • بازدید سال : 818
  • بازدید کلی : 71889
  • کدهای اختصاصی