به نام قدرت مطلق الله
جلسه همسفران عشق به استادی کمک راهنمای گرامیخانم الهه راس ساعت آغاز به کا رنمود
استاد عزیز در ابتدا چنین اغاز نمودند:خداوند
متعال را سپاسگذارم که اجازه داد بار دیگر در جمع شما باشم.وخداوند را شاکر هستم
که احازه میدهد ما قدم به کنگره بگذاریم.به خاطر اینکه اگر واقعا کنگره نمیآمدیم
الان معلوم نبود کجا بودیم.و کسی نمیداند که اگر کنگره نبود ما در چه حالی
بودیم.و من خدا را خیلی شاکر هستم که الان ما اینجا در کنار هم هستیم.
ایشان در ادامه فرمودند :من به خانم فاطمه از
صمیم قلب تبریک میگویمانشاالله که خیلی مبارک باشد.و از ایشان بابت مشارکت خوب
و کامل و کافی که در جلسه عمومیداشتند تشکر کردند و گفتند من هرگز کسی را مجبور
نمیکنم به کاری و تنها میگویم که اگر کسی میخواهد به حال خوب برسد باید خدمت
کند و هر کس هر خدمتی انجام میدهد چه در درون و چه در بیرون کنگره باید به بهترین
نحوانرا انجام دهدو با حسهای خوب این خدمت را انجام بدهدو سپس از ایشان خواستند
در مورد حس و حالشان در زمان گرفتن شال مشارکت کنند.
همسفر خانم فاطمه:
واقعا خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار
گرفتم.یادم هست که خانم الهه در صحبتهایشان میفرمودندرهجوهای شما در خانه منتظر
شما هستندتا شما به کمک راهنمایی برسید تا راه انها باز شود و به کنگره بیایند
.این صحبت ایشان همیشه برای من الگو بود و میگفتم خدایا چگونه ممکن است .چون من
در مقابل اموزشهای کنگره خیلی جبهه میگرفتم و همیشه میگفتم خودم بیشتر می
دانم و تا جایی که خانم الهه میگفتند اگر
میدانستی اینجا نبودی و بعد انجا فهمیدم
که باید منیت را کنار بگذارم .و چندین سال به خانم الهه زحمت دادم و جاهایی ضد
ارزشها را استفاده میکردم و خودم خبر نداشتم ولی ایشان از بالا میدیدند که گره
های من چی هست و من چه لایی دارم سر خودم و مسافرم میآورم و فقط میگفتند فلان سی
دی را بنویس .یادم میاید که سی دی منیت را هفده مرتبه گفتند بنویس و من نوشتم ولی
من متوجه نمیشدم که از چی حالم خراب هست و خیلی جاها گرههای درونم مثل هشت پابود
که من هر قسمت را قطع میکردم دوباره از جای دیگر سر در میاورد و متوجه نمیشدم
تا زمانی که شال تازه واردین را دریافت کردم .
تازهانزمان تمام مشکلات من نمایان شد و حالم
خراب شد و همیشه با خودم میگفتم من جایگاه دارم ولی همین شال نشان داد به من که
درونم چه خبر است و فهمیدم در هر جایگاهی باید آموزش بگیرم و این به آن معنا نیست
که دیگر آموزشهای من کامل است و نیاز به آموزش ندارم و آقای مهندس می
فرمایند:جایگاه راهنمایی یعنی اینکه من به خودم کمک میکنم که حالم خوب بشود و
بتوانم با این حال خوبم و با آموزشهایی که گرفتم را به چند نفر مثل خودم یاد بدهم
ومن اینجا از خانم الهه عزیز و تمتمیخواهر لژیونیهای عزیزم تشکر میکنم و در آخر
از مسافر عزیزم تشکر می کنم که حال خوب
امروز من به خاطر زحمتهای ایشان است و
خدا را شکر میکنم که با مشکل اعتیاد من هم این حسهای ناب را تجربه کردم.
استاد عزیز خانم الهه فر مودند:روی سخن من بیشتر
رهجوهای سفر اولی هستند واز آنها میخواهم که آداب برخورد با افراد را یاد بگیرند
.رهجو باید فاصلهها را یاد بگیرد.و باید بیاموزد که تا چه اندازه میتواند به یک
فرد نزدیک شود .ما باید نوع حرف زدن با جنس مخالف و نحوه برخورد با آنها را یاد
یگیریم.ما باید این مسایل را در کنگره یاد بگیریم و رعایت کنیم اینکه با مرزبانان
و با اسیستانت و بقیه جایگاهها چگونه برخورد کنیم .شما باید در مقابل حرفهایی که
من به شما میگویم فقط یک چشم بگوییدویک چشم یا حس خوب نه اینکه چشم بگویید و به
کار خودتان برسید.چون شما در این لژیون با خواسته خودتان وارد شده اید موظف هستید
در مقابل حرفهای من فقط بگویید چشم .این را بدانید که ما دونوع چشم داریم (چشم در
صور ظاهر و چشم در صورپنهان).و اگر این موارد را در لژیون یاد نگیرید بعد میروید و
در مقابل جایگاه بالاتر هم رعایت نمیکنید و اگر این خشت اول را کج بگذاریم تا
ثریا این دیوار کج میرود و بر عکس اگر این خشت اول را از ابتدا درست بگذارم شما
در هر جایگاهی موفق خواهید بود.وقتی میگوییم جهان بینی مهم است حتی جهان بینی نوع
گرفتن میکروفن را باید بدانیم که نه صدای ما خیلی بلند و آزار دهنده باشد و نه
خیلی کم .حتی نحوه برخورد با دیگران هم جهانبینی میخواهد.ما باید یاد بگیریم چه
حرفی را در کجا و با چه لحنی بزنیم و با چه تفکر و حس و کلامیصحبت کنیم .و اینها
همه جهانبینی است .اینکه من غذا میپزم با چه حسی و برای چه افرادی اینها همه خیلی
مهم است واگر با حس خوب نباشد حتما برای آن افراد هم ناخوشایند خواهد بود.ما باید
مراقب فاصلهها باشیم نمیتوانیم بگوییم چون مادرم هست و یا چون خواهرم هست من
هرچه بخواهم به آنها از خودم بگویم خیلی چیزها را نباید بگوییم چون در نهایت دود آن در چشم خودمان میرود.پس
بدانید هر کاری را با حس خوب انجام دهید و با تفکر و اندیشه خوب باشد و اگر نمی
دانید که انجام بدهید یا خیرباید خودداری کنید.
در ادامه ایشان در مورد وادی ششم صحبت کردند
:حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ اطاعت کنید.خیلی مواقع عقل ما میگوید این کار
را انجام ندهید ویا خیلی مواقع به ما میگوید این کار را بکن ولی کاری که ما کنیم این
است که به حرف عقل گوش نمیدهیم و هر کاری خودمان صلاح میدانیم انجام میدهیم
.مثلاعقل به ما میگوید دروغ نگویید ولی ما میگوییم و دایم در حال سرکوب عقل با
ضد ارزشهای خود هستیم و کاری میکنیم که عقل به گوشهای میخزد و صدایی دیگر از آن
نمیشنویم و ما را به حال خود میگزارد.رهجویی هم که به حرف راهنما گوش نکند همین
طور است راهنما چندین بار به او میگوید و وقتی دید گوش نمیدهد او را به حال خود
میگذارد.ولی عقل سالم در بدن سالم است.باید مراقب بدنهای خود باشید باتغذیه
درست و ورزش کردن .صبحهای جمعه بروید و
از فضای پارک با خانواده استفاده کنید و انرژی بگیرید.مراقب تغذیه و خوراکیهایی
که استفاده میکنید باشید از چربی و روغن زیاد استفاده نکنید .از روغنهای حیوانی
استفاده کنید .از روغن کنجد استفاده کنید .نگویید گران است بلکه سلامتی شما ارزش
بالاتری دارد.بدانید تازمانی که حس شما خراب باشد آشپزی شما خراب میشود مگر اینکه
بهترین وسایل را داشته باشید.نوع گوشت و مرغی که استفاده میکنید را دقت کنید.چربی
و سس نخورید .سی دیهای اضافه وزن و ساختمان جسم آقای مهندس را حتما گوش کنید و
بکار ببرید.هر نعمتی از خداوند به شما میرسد را درست مصرف کنید .با تفکر سالم
ایمان سالم و حس سالم و عمل سالم و آنم
زمان عقل به درستی کار میکند .عقل همیشه هست
ولی گاهی سرکوب کردن زیاد ما باعث پنهان شدن و از کار افتادن عقل میشود .
ازِسرکههای صنعتی استفاده نکنید.من خیلی بیماریهایی داشتم که به برکت کنگره و
جهانبینی درست و تفکر درست به طور معجزه آسایی درمان شدند.همه به خاطراصلاح روش
تغذیهای در زندگی بوده است . از هر چیزی به اندازه ومفید استفاده کنید.
سپس مشارکت اعضا در مورد وادی ششم :
همسفر خانم فاطمه (ف):من زمانی شاغل بودم وبا
خانم الهه صحبت کردم و ایشان گفتند به نظر
من بهتر است این کار را انجام ندهی و زمانی که ایشان گفتند من گفتم جشم و چون خودم
هم چند وقت بود درگیر این قضیه بودم و زمانی که تصمیم گرفتم اول خیلی اذیت شدم چون
اون کار یک ضد ارزش بوده و من میخواستم از آن جدا شوم و همان زمان سی دی شمشیر در
سنگ را هم گوش کرده بودم و حالم خیلی بد بود ولی الان در مدت این سه هفته هم حال
خودم خوب است و هم حال مسافرم و من ایمان دارم به کاری که انجام داده ام و جایی که
میآیم و آرامشی که در کنگره دارم را هیچ کجا نمیتوانستم به دست بیاورم .
همسفر خانم سمیه :زمانی که در این وادی میگویند
حکم عقل منظور در کارهای عجیب و غریب نیست بلکه انجام کارهای ساده روزانه مثل شستن
ظرفها و اینکه اگر عقل من حکم میکند که الان ظرفها را بشویی و من گوش نمیکنم و ظرفها روی هم تلنبار می
شوند و تنها کار من بیشتر میشود در صورتی که اگر به فرمان عقل گوش کرده بودم زحمت
خودم هم کمتر بود پس منتظر فرمانهای عجیب و غریب نباشیم و از همین مسایل کوچک
شروع کنیم و از فرمان عقل پیروی کنیم.
استاد در ادامه فرمودند:
حکم عقل را نه در مسایل خیلی پیچیده نمیگویند
بلکه میگوید مثلا غذایی را که میپزید درست تهیه کنید و یا با شوهرو فرزندان خود
درست رفتار کنید و لباس تمیز بپوشید.در سفر اول عقل شما کمک راهنمای شما هستند وباید به حرف ایشان گوش بدهید.
همسفر فاطمه:بعضی مواقع دو فرمان میگیریم و
هردو صحیح هست مثلا درمورد ظزف شستن میگویم
وقتی ظرفها را داریم بشوییم و بچه هم خوابیده است از یک طرف عقل میگوید
برو ظرفها را بشور تا بچه خوابیده و از طرفی میگوید تو هم تا او خوابیده استراحت
کن .این مواقع باید چه کنیم ؟
پاسخ استاد عزیز خانم الهه در چواب سوال ایشان :
فرمان عقل تنها یک مورد است و آن کاری است که
انجام آن سخت تر است و بقیه توجیه است مثلا وقتی میگوید ممکن است بچه بیدار شود
شما با اینکه میدانید خواب بچه سنگین است و با این صداها بیدار نمیشود ولی باز
قبول میکنید .اینها عقل نیست بلکه فرمان نفس است منتها نفس اماره وقتی میخواهد
کاری را شما انجام دهید نمیآید راست بگوید که این کار غلط است ولی تو انجام
بدهی.دقیقا مثل زمانی که در جام طلایی برای شما زهر آورده باشند و اگر بگویند در
این جام طلا زهر است آیا شما آن را مینوشید؟ولی نفس اماره هزاران شیوه استفاده می
کند تا ما را به بیراهه بکشاند .و زمانی که به حرف عقل گوش نمیدهیم دچار بی نظمی
در ذهن خود میشویم و حال خودمان خراب میشود .
ما در مقابل خانواده خود مسوول هستیم و انجام
امور خانه باید همیشه در اولویت باشد .باید برای انجام هر کاری از شوهر خود اجازه
بگیریم و حتی انجام امور خیر مثل عیادت از همسایه پیر در صورت عدم رضایت شوهر کار
اشتباهی است .ایشان مثال زیبایی زدند و گفتند مثل کسی که گوسفندی را دزدیده و برای
پوشاندن خطای خود میگوید مقداری از گوشت آن را خیرات میکنم بین صدتا خانواده
فقیر و این صد تا ثواب میشود در صورتی که من یک گناه کردم .این نمیشود که شما از
راه خطا جمع ثواب بکنید وبه شوهر خود دروغ بگویید تا به کمک همسایه پیر خود بروید.یکی
از بچهها میگفتند مادرم بیمار است و شوهرم اجازه نمیدهد پیش ایشان بروم و من
گفتم باید به حرف شوهرت گوش بدهی و حتما در این بین نفس اماره به سراغ تو خواهد
آمد و حال شما را خراب میکند پس آگاه باشید تا فریب نفس اماره را نخورید .باید
یاد بگیریم چشم بگوییم با حس خوب .باید هر چیزی برای ما اتفاق میافتد را قبول
کنیم مثل ظرف شیرینی که وقتی مقابل ما میگیرند همان که روبروی ما است روزی ما هست
حال چه کپک زده و خراب باشد و یا خوب باشد و نمیتوانیمانرا عوض کنیم چون این
عین عدالت است و خوردن آن شیرینی کپک زده باید با میل و حس خوب باشد و اینکه شما
در کنار یک مسافر هستید هم عین عدالت است
و باید با کمال میل او را بپذیرید .و باید بدانیم همه چیز بر مبنای عدالت
بوده است و عدالت چی هست اینکه :
در جهان هر چیز/ چیزی جذب کرد
سرد/ سردی را کشید و گرم /گرم
شما بر مبنای عدالت و بر ملنای سیاهیهای درون
خود باید یک فرد مصرف کننده در کنار شما قرار بگیرد و بدانید حتی با جدا شدن از آن
فرد مجدد یک فرد دیگر با خصوصیات بدتر سر راه شما قرار خواهد گرفت چون باید یاد
بگیریم که مشکلات را باید حل کنیم نه اینکه از آنها فرار کنیم .
خانم الهه در ادامه تاکید کردند که تحت هیچ
شرایطی با راهنمای مسافر خود صحبت نکنید چون با این کار سفر مسافر خود را خراب می
کنید و خودتان هم آسیب خواهید دید ودیگر اینکه راس ساعت در کنگره حضور داشته باشید
و دیگر اینکه در هنگام جمع کردن صندلیها مراقب باشی آسیبی به آنها نرسد و مراقب
اموال کنگره باشید.
همسفر فرزانه :من همیشه از اینکه مسافرم ما را
به گردش نمیبرد خیلی ناراحت بودم تا زمانی که با خانم الهه این موضوع را مطرح
کردم و ایشان گفتند خودت به فکر خودت باش و من شروع کردم به پارک رفتن و جمعه قبل
رفتم و حسابی انرژی گرفتم و کل این هفته را با نرژی بسیار طی کردم .
در ادامه قسمتی از سی دی وادی چهارم با مشارکت همسفر خانم مریم و خانم فاطمه
:
در این وادی میگوید در مسایل حیاتی مسوولیت
دادن به خداوند سلب مسولیت از خویشتن است یعنی اینکه ما هر کاری را که انجام می
دهیم بگوییم هر چه خدا خواست و هر چه خدا
برای ما رقم زد و آقای مهندس گفتند این مطلب اشتباه است و ما باید مسوولیت انجام
هر کاری را خودمان بر عهده بگیریم و هرگز خدا نمیخواهد که ما به بیمکاری مبتلا
بشویم ویا مثلا در تاریکیها قرار بگیریم و انجام همه اینها یک بهانه است .مثلا یک
شاگردی که تکالیف خود را انجام نداده است میرود و به استاد خود دروغ میگوید و برای انجام ندادن تکالیف خود بهانه
هایی میآورد.تا زمانی که ما خواسته قوی برای انجام کاری نداشته باشیم نمیتوانیم
آن کار را انجام دهیم .آقای مهندس گفتند ما سه نفس داریم .یک نفس اماره و نفس
لوامه ونفس مطمینه .نفس اماره امر کننده است و به ما امر میکند که کاری را انجام
دهیم که اگر در مسیر ارزشها باشد که خوب است ولی وقتی از انجام کاری احساس ناراحتی
کردیم باید بدانیم آن نفس لوامه است .حتی یک فرد مصرف کننده اگر بعد از مصرف از
کار خود پشیمان شد و تصمیم به بهبودی گرفت آن فرد از نفس اماره وارد نفس لوامه شده
است .ما باید از این مراحل نفس عبور کنیم تا به نفس مطمینه که همان نزذیکی به
خداوند است برسیم .
همسفر فاطمه :آقای مهندس میفرمایند مسولیتها
دو طرفه است مثلا حتی در لژیون هم راهنما و رهجو مسولیت دو طرفه در قبال هم دارند
و بین خودما و خدا همئ مسوولیت دو طفه است مثلا خداوند به مت غذا داده است وما در
قبال استفاده بهینه از آنها مسوول هستیم و من چیزی که خودم دیدم در این وادی این
بود که هر کاری مید خواستم انجام بدهم فقط خدا خدا میکردمن و خودم را بی طرف می
دانستم تا زمانی که این وادی را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که اول باید خودم
تلاش کنم و بعد از خداوند انتظار حمایت و کمک داشته باشم .
دستور جلسه هفته آینده :ادامه وادی چهارم و سی
دی توجیه
برداشت :سی دی ویروس
جلسه با دعای همسفران به پایان رسید.
نوع مطلب :
گزارشات لژیون همسفران عشق،
برچسبها :
لینکهای مرتبط :