به نام قدرت مطلق الله
کارگاه مجازی لژیون همسفران عشق به استادی سرکار خانم الهه و دبیری خانم ناهید در تاریخ ۹۸/۱۲/۱۱ با دستور جلسه سی دی معلم و وادی پنجم راس ساعت مقرر آغاز به کار نمود.
در ابتدا خانم الهه کمک راهنمای محترم فرمودند:
سلام دوستان من الهه هستم، یک همسفر. انشاالله که حال همگی خوب باشد. انشاالله همگی با بکارگیری دستورات بهداشتی از ویروس و بیماری دور باشید. آقای مهندس فرمودند: اصول بهداشتی را به دقت رعایت کنید و از دی سپ نیز استفاده کنید.انشاالله با به کارگیری جهان بینی که آموختیم، ورزشهایی که انجام دادیم، تغذیههایی که اصلاح شد و همینطور مصرف دی سپ همه سالم و شادمان زندگی را سپری کنیم تا این موج هم بگذرد.
حال منم بحمدالله خوب است. خدا را شکر میکنم که به دستور آقای مهندس عزیزمان مبنی بر ادامهی آموزش در فضای مجازی، میتوانیم این جا آموزش جهان بینی مان را ادامه بدهیم. من خودم حداقل ۹ روز است که از خانه بیرون نرفتم مگر در مواقع ضروری. در این مدت سعی کردم که از دی سپ و عسل و سیاه دانه و عسل استفاده کنم و از سردی جات پرهیز کردم.
دستور جلسه سی دی معلم هست و به این دلیل سی دی معلم را انتخاب کردم که بسیار سی دی حیاتی هست و الان که ما دو هفته هست که به کنگره رفتن محروم هستیم، فکر کردم بهترین کار این است که از این سی دی شروع کنیم. ما تمام حال خوش امروزمان را مدیون معلمیهستیم بزرگ و بسیار فروتن، کسی که زندگی خودش را وقف نجات انسانها کرده است، به همین دلیل سی دی معلم را انتخاب کردم. یک نکته، لژیونهای مجازی قوانینش مثل لژیون در کنگره است و راس ساعت همه باید آنلاین باشند و سه جلسه غیبت مساوی با حذف است. سپس خانم الهه از دوستان خواستند که پیرامون دستور جلسه مشارکت کنند:
مشارکت همسفر مریم:سلام دوستان مریم هستم همسفر. خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما هستم و این که دوباره میتوانم از آموزشهای ناب آقای مهندس و خانم الهه استفاده کنم. سی دی معلم، در مورد فرمانبرداری است و آدم و حوا از بهشت رانده شدند که همان نقض فرمان خداوند بود و ما به خاطر این به کنگره آمدیم که در تاریکیها قرار داشتیم و میخواهیم که از تاریکیها دور و به روشناییها برسیم و برای همین باید فرمانبردار خوبی باشیم. من تا موقعی که فرمانبرداری نکنم نمیتوانم فرمانده بشوم درست مثل رهجوهایی که در طی سالیان پیش به کنگره آمدند و سی دی نوشتند و آموزش گرفتند و در امتحانات شرکت کردند و بعد توانستند به حال خوش برسند و به چند نفر دیگر هم کمک کنند و امیدوارم که من هم فرمانبردار خوبی باشم و به طرف روشناییها صعود کنم و بتوانم فرامین خانم الهه و آقای مهندس را به نحو احسنت به اجرا در بیاورم.
مشارکت همسفر فاطمه(ف):سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. خیلی خوشحال هستم و دلم خیلی برای همه تنگ شده است و این دو هفته که به کنگره نیامدم حالم خوب نبود ولی خدا را شکر که آقای مهندس اجازه لژیون مجازی را دادند. هفته پر دغدغه ایی را داشتم ولی با این حال خدا را هزاران بار شاکرم که در این شرایط کنگره ایی هستم. برداشت من از سی دی معلم، آقای امین میفرمایند: کسی ک در تاریکی هست، دائما در فکرش و ذهنش افکار ناراحت کننده ایی دارد و این افکار تکرار میشود و نیروی ذهن در کنترل ذهن انسان نیست و اگر انسان بتواند این نیرو را در کنترل خود بگیرد، وضعیت بسیار خوبی پیدا خواهد کرد. خیلی کارهایی که ما میخواهیم انجام دهیم به خاطر این است که ذهن مان این قدر شلوغ است که نمیتوانیم تمرکز کنیم و کاری را انجام دهیم. شرط اصلی برای ورود به تاریکی نقض فرمان است و شرط اصلی برای خارج شدن از تاریکی فرمانبرداری است. آقای امین میفرمایند: یک نفر سه سال است به کنگره میآید مواد را بالا و پائین میکند، آموزش میگیرد، سی دی مینویسد، به صحبتهای کمک راهنما گوش میکند ولی در آخر کار خودش را انجام میدهد. این شخص به جایی نمیرسد و حتما باید فرمانبردار خوبی باشد. در کنگره رهجوها فرمانبرداران خوبی میشوند که آرام آرام فرمانده خوبی بشوند. خودشان یک مقدار از تاریکی بیرون آمده اند و به این دلیل میخواهند که به یک سری افراد نیز کمک کنند که از تاریکی خارج بشوند. آقای امین گفتند که بعضی از افراد از من میپرسند که ما در سفر اول حال بسیار خوشی داشتیم ولی الان که یکسال از پاکی مان میگذرد این حال خوش را نداریم، آقای امین پاسخ دادند که آیا در این یکسال راهنما، کمک راهنما شدی؟ در طول سفر اول با آموزش گرفتن در حال صعود بودی ولی حالا در یک سطح ماندید.
مشارکت همسفر فاطمه:سلام دوستان فاطمه هستم همسفر. دو مطلب برای من در این سی دی خیلی بارز بود یکی این که آقای امین فرمودند که کمک راهنما دو قسمت از تاریکی را تحمل میکند، یکی تاریکی درون خودش و یکی تاریکی درون رهجو. این برای من قشنگ بود که واقعا کمک راهنما مثل شمع میسوزد و تحمل میکند تا رهجو بتواند آن گره را پیدا کند و حل کند.آن زمان که خودش به آرامش میرسد مسلما کمک راهنما هم به آرامش بیشتری میرسد و من بارها این را در خانم الهه میدیدم که وقتی مشکلی در منِ فاطمه حل میشد به آرامش بیشتری میرسیدند و من این لذت را در آرامش شما میدیدم. مسئلهی دیگر فرمانبرداری بود که آقای امین تاکید کردند که فرمانبرداری در هر جایگاهی باید به طور کامل انجام بشود، در غیر این صورت حتی اگر شخص به فرماندهی هم که برسانیم، تواند نقش خودش را درست ایفا کند، چون فرمانبرداری را کامل انجام نداده است و این نکته برای من خیلی مهم بود که ما در هر قسمتی نیاز نیست که خدمت بکنیم و این به همان سی دی گره مسئولیت بر میگردد که ما خیلی مواقع طمع خدمت میکنیم و این باعث میشود که منِ فاطمه از خدمتم لذت نبرم و طمع برای خدمت بیشتر میشود و اسم من بیشتر دیده بشود. این جا خدمت من ریاکارانه میشود و تبدیل به گره منیت میشود نمیتوانم آرامش را از خدمتم بگیرم و آموزشی نیز برای من ندارد.
مشارکت همسفر حکیمه:سلام دوستان حکیمه هستم همسفر. خدا را شکر که با وجود معضلی که حالا پیش آمده است یک راهی پیدا شد که بتوانیم آموزش بگیریم و از آقای مهندس و خانم الهه تشکر میکنم که معلمهای خیلی خوبی برای همه ما هستند و خانم الهه امیدوارم که فرمانبردار خوبی برای شما باشم.
مشارکت همسفر ناهید:سلام دوستان ناهید هستم همسفر. ابتدا از آقای مهندس و خانم الهه بابت این فضای آموزشی تشکر میکنم. در این سی دی آقای امین از داستان آدم و حوا شروع کردند که خلقت انسان از یک جفت به عنوان نمونه شروع شد و پروردگار به آنها گفت که آیا من را به پروردگاری قبول دارید، آنها تایید کردند و این داستان چند بار در کلام الله آمده است و همین طور در مورد سجده شیطان که حاضر نبود به انسان سجده کند، این از عصیان گری او حاکی شد. پروردگار به آدم و حوا گفت این جا برای شما بهشت است، یعنی هر چیزی که میخواهید برای شما حاضر میشود و بهشت به این معنی است که انسان در آن جایگاهی که هست هر چیزی را که بخواهد برای او فراهم میشود و خداوند به آنها گفت که فقط نباید به آن شجره، که شجره خیبیثه هست نزدیک بشوید ولی شیطان به آنها گفت میدانید که چرا خداوند به شما گفته که نزدیک آن درخت نشوید؟ برای این که اگر نزدیک بشوید به مراحل بالاتر و بهتری میرسید و آنها هم که از جایی خبر نداشتند. سراغ آن درخت رفتند و تاثیری که روی آنها گذاشت باعث شد که چیزهایی که برای آنها آشکار نبود آشکار شود. به پیش پروردگار رفتند و متوجه شدند که فرمان الهی را نقض کردند و ایشان را به مراحل پائین تری فرستادند که همان زمین است تا آزمایش بشوند که دوباره بتوانند به جایگاه اولین خود برگردند. این نکته را میرساند که اولین شرط ورود به تاریکی نقض فرمان است. تاریکی یعنی انسان، نیروهای طبیعی تحت فرمان خودش از دست او خارج میشوند. مثل درست نخوابیدن، مزاج نادرست و نقطه مقابل از تاریکی خارج شدن فرمانبردار بودن است. مسئله دیگر در این سی دی روح است. انسان به دلیل روحی که در وجود او هست میتواند علم را یاد بگیرد و با آن علم میتواند بر وجود خودش حکمرانی کند.
خانم الهه کمک راهنمای محترم فرمودند:
ممنونم از دوستان بابت مشارکتها. بچهها من اصلا احساس نمیکنم که بیرون از کنگره هستم و کاملا تمام فکر و ذهنم در مورد جمع مان در این جا هست و اتفاقا احساس خیلی خوبی هم دارم، بنابراین ما هیچ چیزی را به شکل معضل به آن نگاه نمیکنیم، هیچ چیزی برای ما مشکل نیست. هر چیزی که ایجاد میشود قطعا برای ما درسها و تجربهها دارد و این هم یک تجربهی جدید و قشنگی بود. الان هم صدای یکدیگر را میشنویم و حس یکدیگر را میگیریم.انشاءالله هر آن چه خیر است اتفاق بیفتد و تن همه سالم باشد و خداوند به شما سلامتی و شادابی هدیه کند.
مشارکت همسفر منصوره:سلام دوستان منصوره هستم همسفر. خانم الهه خیلی خوشحالم که صدای شما و خواهر لژیونیها را میشنوم و واقعا انگار که سر لژیون در کنگره نشستیم. آقای امین ابتدا در مورد آدم و حوا صحبت میکنند و میگویند که آدم و حوا از بهشت رانده شده اند و منظر از بهشت یک جای خاصی نیست اگر انسان یک خواسته معقولی داشته باشد و به اجرا در بیاید، انگار که در بهشت هستید. چه موقع انسان وارد تاریکی میشود؟ زمانی که نقض فرمان کند و وقتی انسان در اوج تاریکی هست نیروهای طبیعی تحت امر انسان نیستند و یا به صورت مشروط هستند. آقای امین میفرمایند: نیروی ذهن در کنترل انسان نیست و اگر در کنترل انسان در بیاید اتفاق خیلی خوبی برای انسان میافتد.
مشارکت همسفر آرزو:سلام دوستان آرزو هستم همسفر. خیلی خوشحالم و انرژی شما دوستان را حس میکنم. این ویروس کرونا به غیر از ترس و وحشت که به همه وارد کرده یک خوبیهایی هم دارد، این که روابط در خانه صمیمانه تر شده، مراقب همدیگر هستیم، آلودگی هوا کم شده و این که خداوند هر چیزی که قرار میدهد یک حکمتی هم در آن گذاشته. اگر ما از آن بی خبر هستیم دلیل نمیشود که آن وجود نداشته باشد. از آقای مهندس بی نهایت متشکرم بابت اجازه آموزش فضای مجازی و این راهی شد که ما به حال خوش برسیم . در مورد سی دی معلم برای وارد شدن به هر مقوله ایی شرطی لازم است و برای وارد شدن به جبهه تاریکی باید نقض فرمان کنیم و برای خارج شدن از تاریکی باید فرمانبردار خوبی باشیم. مثلا من اگر چند سال است به کنگره میآیم و نتیجه ایی ندیده ام دلیل این است که من فرمانبردار خوبی نبوده ام یا به ظاهر فکر میکردم که فرمانبردار هستم، ولی در عمل کار خودم را انجام میدادم. راهنمای من هر صحبتی میکردند چشم میگفتم ولی آن کار را انجام نمیدادم برای همین نتیجه نگرفتم.
مشارکت همسفر ندا:سلام دوستان ندا هستم همسفر. خیلی خوشحالم که صدای خانم الهه و دوستانم را شنیدم و خیلی دلم برای هم تنگ شده بود. در مورد سی دی معلم که همان صحبت خانم الهه که میفرمایند: در سفر اول و یا اصلا در کل زمانی که در لژیون هستید باید عقل مان با عقل کمک راهنما عوض بشود تا بتوانیم یک مسیر خیلی خوبی را طی کنیم و در اصل کمک راهنما مانند یک چراغی در مسیر هست که من وقتی در تاریکی هستم باید این چراغ را در دستم بگیرم و حرکت کنم. اگر نور چراغ نباشد من هیچ جایی را نمیبینم و دقیقا این بارها در تاریکی واقعی برای ما اتفاق افتاده است. وقتی جایی را نمیبینیم حتی دست و پا و چشم و اینها هم در اختیار ما نیستند و حرکت هم نمیتوانیم بکنیم و هیچ فرمانی برای ما صادر نمیشود و راهنما عین یک چراغ میماند که مسیر را برای ما روشن میکند و با نبودنش ما به هیچ جایی نمیرسیم. پس وقتی چراغ را دستمان میگیریم فقط باید چشم بگوئیم و آن مسیر را برویم تا به انتها برسیم.
مشارکت همسفر سحر:سلام دوستان سحر هستم همسفر. از آقای مهندس و خانم الهه بابت آموزش فضای مجازی تشکر میکنم. به دلیل بحران پیش آمده و خستگیهای خانه تکانی سطح انرژیها پائین آمده و من خودم همیشه این انرژی را از کنگره و از شما میگرفتم. درباره دستور جلسه اگر من فرمانبردار خوبی باشم، آموزشهای کنگره را عملی کنم، صحبتهای کمک راهنما را گوش کنم به نفع خود من است و باعث پیشرفت خودم میشود. من نسبت به یکسال پیش خیلی تغییر کردم چون توانستم مقداری از ضد ارزشها را حذف کنم و زمانی که فکر منفی سراغم میآید سریع صحبتهای شما و آقای مهندس به کمک من میآیند.
مشارکت همسفر زهرا:سلام دوستان زهرا هستم همسفر. خیلی خوشحال هستم و از آقای مهندس بابت تشکیل لژیون مجازی تشکر میکنم. در این سی دی آقای امین میفرمایند: آدم و حوا از بهشت رانده شدند به خاطر نقض فرمان.انسان برای این که آموزش ببیند باید فرمانبردار باشد یعنی اول باید فرمانبرداری را یاد بگیرد که بعد بتواند فرمانده خوبی باشد. نقض فرمان الهی دروازه ورود به تاریکیها است. همان مصرف مواد مخدر، رشوه خواری، دروغ گویی و ....برای خروج از تاریکیها باید فرامین الهی را انجام داد و از ضد ارزشها دوری کند و فقط دعا و ثنا فایده ایی ندارد بلکه باید از ضد ارزشها دوری کرد.
مشارکت همسفر سمیه:سلام دوستان سمیه هستم همسفر. از آقای مهندس و خانم الهه بابت فراهم آوردن این فضا تشکر میکنم. در سی دی معلم نکته ایی که من خیلی دوست داشتم این بود که بهشت زمانی برای انسان اتفاق میافتد که نیروهائی که خداوند برای انسان خلق کرده تحت فرمانش باشد، مثل فرد مصرف کننده نباشد که انجام هر کارش مشروط به مصرف موادش است. انسانی که به چیزی وابستگی ندارد تنها مزیتش این است که هر کاری میخواهد انجام بدهد نیروهایش تحت اختیار خودش است و این زمانی است که در بهشت قرار دارد. خداوند میگوید زمانی که ما در تاریکی قرار داریم یعنی زمانی که نقض فرمان کردیم و برای ورود به روشناییها باید فرمانبردار خوبی باشیم. اگر برای ما خدمتی ایجاد میشود به حد و اندازه خدمت کنیم و زیاد از حد دنبال خدمت کردن نباشیم و فضا را برای دیگران باز بگذاریم.
مشارکت همسفر خدیجه:سلام دوستان خدیجه هستم همسفر. از این که صدای شما را شنیدم آرامش گرفتم. کسی که وارد تاریکی شد یعنی نقض فرمان کرده و این شخص در ذهن افکار ناراحت کننده ایی دارد که در کنترل ذهنش نیست. من باید ذهنم را کنترل کنم و از شلوغی رها کنم و برای این کار من باید فرمانبردار خوبی باشم.
سوال همسفر فاطمه:چرا در زمان ناراحتی و استرس کنترل ذهن آدم در اختیار او نیست؟ مگر چه فعل و انفعالاتی در درون ذهن اتفاق میافتد که انسان نمیتواند تمرکز کند و نمیتواند درست فکر کند حتی نمیتواند در مورد موضوعی که استرس دارد تمرکز کند؟
پاسخ کمک راهنمای محترم خانم الهه:ببینید بچهها وقتی درمورد یک شرایط خاص صحبت میکنیم تا وقتی همه چیز خوب است و حال من هم خوب است که این دستاوردی محسوب نمیشود. بارها این شهر را در لژیون خواندیم و در موردش صحبت کردیم. این شعر را همه حفظ کنید:
بدیدم عابری در کوهساری
قناعت کرده از دنیا به غازی
چرا گفتم به شهر اندر نیایی
که باری بندی از دل بر گشایی
گفتا آن جا پری رویان نقض اند
چو گل بسیار شد پیلان بلغزند
این شعر از سعدی است. میگوید یک عابدی (عابد یعنی کسی که عبادت خدا را زیاد میکند) را دیدم در کوهسار(کوه)رفته و دور از شهر است. به جای این که در دنیا باشد و از دنیا استفاده کند در یک غار رفته و آن جا زندگی میکند. به او گفتم چرا به شهر نمیآیی که حال و هوایت عوض بشود و یک لذتی ببری. گفت که (خودش را به پیل تشبیه کرده پیل یعنی فیل) در شهر پری رویان و فرشتگان خوشگل زیاد هستند و وقتی گل زیاد شد فیل هم که باشی میلغزی یا از راه به در میشوی. آقای مطهری یک جوابی به این شعر سعدی میدهند. میگویند آقا اگر شما در غار باشی و در را به روی خود ببندی و نلغزی که هنر نکردی، هنر آن وقتی است که در آن شرایط باشی و حالت خوب باشد. به قول آقای مهندس که میفرمایند: اگر چریدی دنبه ات کو؟ همیشه این را میگویند، اگر چند سال است که به کنگرهی آیی و آموزش میگیری و ادعا داری که به حال خوش رسیدی، خوب این آموزشها باید یک جایی خودش را نشان بدهد. کجاست این همه آموزشی که گرفتی؟! به گوسفند میگویند این همه چریدی (اگر ادعا کند که چرا رفتم و سبزه خوردم) این همه از طبیعت استفاده کردی و از موهبتهای الهی استفاده کردی پس دنبه ات کو، پس چرا رشد نکردی؟ حالا اگر ما واقعا به آموزشها عمل کردیم پس نتیجه اش کجاست؟! وقتی اوضاع خوب است ما هم خوب باشیم و وقتی اوضاع بد است ما بد باشیم، این یعنی من آموزشی نگرفتم. وقتی حال من خراب میشود یعنی جان ذهن من درگیر است. بله بیماری آمده، ما در طول سال ورزش کردیم ، غذاهای خوب خوردیم، ما سالهاست روی تغذیه و جهان بینی و تفکرمان کار میکنیم. بعد یک وقتی یک موجی میآید مثل موج این بیماری، اگر به هم ریختیم و حالمان خراب شد یعنی این سالها آموزش من به درد نخورده است. به همین دلیل میگویم که اگر نیروهای ما تحت فرمان ما باشند کل نیروهای الهه تحت فرمانِ الهه هستند. به خاطر همین سی دی معلم را انتخاب کردم. وقتی نیروهای من از کنترل من خارج میشوند و تحت فرمان نیروهای بازدارنده قرار میگیرند آن وقت من هم به هم میریزم، یعنی یک خبر میآید، الان این اتفاق میافتد شما همه اعتماد به نفس خودتان را از دست میدهید. بچهها ما دیگر مهربان تر از آقای مهندس به ما در این سیستم که وجود ندارد. آقای مهندس گفتند برای جلوگیری از شیوع بیماری جلسات کنسل شود ولی من خودم هستم. شما نباید فیلمها و ویسهایی در مورد این ویروس ببینید پس توکل مان کجا رفته است. این جا است که ترس آمده تفکر را خورده و این که میبینید به هم ریخته اید، یک بخشی هم از ترس است بعد مگر این دکترها خدا هستند. تنها کاری که باید انجام دهید رعایت بهداشت کنید، به مکانهای عمومینروید، مرتب( نه به طور وسواس) دستهایتان را با آب و صابون بشویید، خریدهایتان را الکلی کنید اگر لازم بود آقای مهندس هشدار امنیتی میدادند. ایشان گفتند که از دی سپ استفاده کنید. پزشک طب سنتی من گفتند که سیستم ایمنی بدنتان را ببرید. تازه میگویند این ویروس کرونا بسیار خفیف تر از آنفولانزا هست. خوب ما دی سپ استفاده کردیم، به مکانهای عمومینرفتیم، بهداشت را رعایت کردیم، ضد عفونی کردیم حالا همهی این کارها را کردیم حالا نوبت چیه؟ نوبت این است که توکل کنیم و به همین دلیل وادی پنجم را نیز در دستور جلسه قرار دادم، مگر تو نگهدارنده فرزند، مادر، پدر، همسرت هستی که تو میخواهی از آنها حفاظت کنی؟! اولا به قول آرزو هر دردی را که خداوند داده قاعدتا درمانش را هم داده است. حالا تو میتوانی به این سیاهیها دامن بزنی و هم میتوانی بگویی خوب من این کارها را کردم بقیه اش با خداوند است و بگویم خدایا خودت حافظ و نگه دار خانواده من هستی. وقتی اعتقاد داری که خداوند هست پس داری توکل میکنی اما اگر جایی فکر کنم که خدا نیست و من باید همه کارها را بکنم این دیگر شرک است و پای نفاق نیز وسط میآید که یک فکری میکنم که افکار خدا نیست. پس وقتی ما میترسیم یعنی کنترل نیروی ما دست نیروهای بازدارنده افتاده است و برای این که فرماندهی را از او پس بگیریم باید فرمانبرداری کنیم ضمن این که آقای امین گفتند: اگر انسان میخواهد وارد تاریکی بشود باید نقض کند، نقض کردن یعنی عمل نکردن. فرمان الهی آمده که من شما را حافظ هستم و خداوند بهترین حافظ است. اگر کسی این فرمان را عمل نکند و وارد تاریکی میشود. این که من بترسم وارد تاریکیها میشوم، این که صحبت راهنما را گوش نکنم وارد تاریکی میشوم. پس آن جایی که میگوید "فلیتوکل المتوکلین" پس توکل کنندگان بنشینند و توکل کنند یعنی کارت را انجام بده و بقیه اش را بسپار به خدا و توکل کن. وقتی میخواهم از تاریکی برگردم باید فرمان را اطاعت کنم تا کم کم وارد جهان روشنایی بشوم.
داستان حضرت یوسف را شنیده اید از کلام الله میگویم که حضرت یعقوب، یوسف را دوست داشتند و برادران یوسف از او خواستند که یوسف را دنبال خودشان ببرند، ایشان ترسیدند ولی برای این که بین برادران دشمنی ایجاد نشود قبول کردند و بعد هم برادران ایشان را در چاه انداختند، ولی گفتند که گرگ او را خورده است. بعد افرادی یوسف را از چاه بیرون آوردند و به عنوان برده فروختند که پادشاه مصر ایشان را خریدند و بعد از مرگ پادشاه حضرت یوسف پادشاه و عزیز مصر شدند. در مصر قحطی آمد و برادران یوسف نزد او آمدند و از ایشان گندم گرفتند(برادران یوسف را نشناختند ولی یوسف آنها را شناخت)حضرت یوسف گفتند که اگر دوباره گندم خواستید باید برادر کوچک تر خود را نیز بیاورید. برادران نزد پدر رفتند و جریان را تعریف کردند، حالا نکته این جاست دفعه اول که برادران خواستند یوسف را ببرند یعقوب خیلی ترسید، ولی برای این که دشمنی زیادتر نشود ترسید و با ترسش یوسف را داد که ببرند حالا دفعه دوم برادران میگویند: بنیامین را بده تا ببریمش نکته جالب این جاست که یعقوب گفت "فالله خیر حافظ و هو ارحم الراحمین"این آیه در سوره یوسف هست. خداوند بهترین نگهبان است و او مهربان ترین، رحم کننده ترین، رحم کنندگان است بنابراین بیشتر از من به بقیه نزدیک است، چه کسی دارد از ما محافظت میکند؟ خدا.خداوند ما را آفریده و در مقابل ما یک سری مسئولیت دارد ما هم در مقابل خدا یک سری مسئولیت داریم. من فقط میتوانم محافظ چیزی باشم که آن را آفریده باشم نه به دنیا آورده باشم.
خانم الهه در ادامه فرمودند:
ما دو نوع ترس داریم.ترس نگهدارنده و ترس بازدارنده. ترس نگهدارنده مثل زمانی که من دارم از خیابان رد میشوم یک ماشین با سرعت میآید و من میترسم به همین دلیل رد نمیشوم و صبر میکنم که ماشین زودتر برود. اتفاقا این ترس خوب است.ترس بازدارنده کار نیروی اهریمنی است. نیروی بازدارنده یک نیروی منفی است.یک سوال: آیا هیچ موجودی میتواند در تاریکی به حیات خودش ادامه دهد و چرا ؟
هیچ موجودی نمیتواند در تاریکی بماند زیرا همه موجودات در هر جای هستی برای ادامه حیات نیازمند نور هستند. در واقع منظور از نور و روشنایی انرژی است و این انرژی باید از یک جا تامین بشود و آن از اولاد آدم یعنی ما به وجود میآید. تاریکی میآید و یک فکر منفی را در سر من میاندازد و این قدر میتابد که سطح انرژی من را پائین میآورد و بارها گفتیم که انرژی سخت به دست میآید. اگر اجازه بدهیم آن فکر بیاید و به ذهن ما متصل بشود انرژی ما را تا ذره آخر میمکند و از بین میبرند.باید حواسمان باشد تا این فکر منفی در ذهن ما میآید فوری یک سی دی گوش کنیم، به خداوند پناه ببریم، کنار درختی بروید و آن را بغل کنید، گلها را آب بدهید و نگذارید آن اتصال و پیوند شکل بگیرد و اگر گذاشتید شکل بگیرد شما را تا عمق تاریکی میبرند و تو را به ده سال پیش یا پانزده سال پیش میبرد.
مشارکت همسفر ناهید،همسفر فاطمه(ف)،همسفر فتانه در مورد وادی پنجم:
همان طور که برای تبدیل یک آب آلوده و کثیف به یک آب سالم و زلال فقط یک راه وجود دارد و آن تصفیه آب است. اگر یک انسان بی تعادل بخواهد به یک انسان با تعادل تبدیل بشود یک راه وجود دارد و آن تزکیه و پالایش است یعنی از ضد ارزشها دوری کند و به سمت ارزشها حرکت کند. برای خروج از نگرانی، اضطراب و ناامیدی و ضد ارزشها باید پلههایی را به مرور زمان طی کرد و در این وادی به هفت پله به صورت خلاصه اشاره شده است: برگشت از ضد ارزشها، خودداری، قناعت، صبر، تجسس قضاوت، غیبت، پس انداز، توکل، رضا و تسلیم. در پله صبر گفته است که باید از طبیعت الگو برداری کنیم مثلا دانشمندان هواپیما را از پرواز پرندگان، زیر دریاییها را از ماهیها الهام گرفتند. مسئله زمان در تولید شدن محصولات است. صبر عبارت است از پشت سر گذاشتن و یا طی کردن زمان است که باید همراه با تلاش و کوشش باشد که ما به سمت هدف پیش برویم. خداوند انسان را به صبر دعوت کرده و در قرآن میگوید که خداوند مع الصالحین است یعنی با صبر کنندگان است.
کمک راهنمای محترم خانم الهه فرمودند:
نکته آخر این که فرقی نمیکند که ما سفر اولی هستیم، تازه وارد هستیم، سفر دومی، کمک راهنما، ایجنت و... هستیم وقتی که آقای مهندس میگویند که من هم استاد دارم و من هم با راهنماییهای استادانم پیش میروم دیگر حرفی برای ما نمیماند. اگر من میخواهم حال خوش من حفظ بشود باید این مسیر را ادامه دار داشته باشم. وقتی آقای امین میگویند راهنما تحت دو نیروی بازدارنده قرار دارد، یکی در تاریکیهای رهجو تحت فشار هست که باید برای آنها حلال مشکلات باشد، یکی تاریکیهای وجود خودش است. اگر راهنما خودش به راهنمای بالاتر اتصال نداشته باشد، جا میزند و بعضا برای راهنماها اتفاق افتاده و مهم این است که الان که من خدمت میکنم اتصالم برقرار باشد، اتصالم با راهنماهای ما فوق برقرار باشد. ما باید سر خودمان را با سر راهنما عوض کنیم و حتی این کار بعد از سفر دوم هم باید ادامه داشته باشد و سفر دوم باید اتصال بیشتر برقرار بشود. طبق فرمایش آقای امین رهجو همین طور که تحت الامر هست تحت الحمایه هم هست، یعنی راهنما از آن حمایت میکند و دست او را میگیرد و کمکش میکند تا از تاریکی بیرون بیاید. اگر فردی از آموزش باز ایستد ،سقوط میکند حالا در هر جایگاهی.
جلسه با دعای خیر دوستان به پایان رسید.
نوع مطلب :
برچسبها :
لینکهای مرتبط :