loading...

همسفران عشق

Content extracted from http://elahelegion.mihanblog.com/rss.aspx?1738919417

بازدید : 1880
شنبه 25 بهمن 1398 زمان : 1:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نام قدرت مطلق الله

جلسه همسفران عشق به استادی کمک راهنمای گرامی‌خانم الهه راس ساعت آغاز به کا رنمود

استاد عزیز در ابتدا چنین اغاز نمودند:خداوند متعال را سپاسگذارم که اجازه داد بار دیگر در جمع شما باشم.وخداوند را شاکر هستم که احازه می‌دهد ما قدم به کنگره بگذاریم.به خاطر اینکه اگر واقعا کنگره نمی‌آمدیم الان معلوم نبود کجا بودیم.و کسی نمی‌داند که اگر کنگره نبود ما در چه حالی بودیم.و من خدا را خیلی شاکر هستم که الان ما اینجا در کنار هم هستیم.

ایشان در ادامه فرمودند :من به خانم فاطمه از صمیم قلب تبریک می‌گویم‌‌ان‌شاالله که خیلی مبارک باشد.و از ایشان بابت مشارکت خوب و کامل و کافی که در جلسه عمومی‌داشتند تشکر کردند و گفتند من هرگز کسی را مجبور نمی‌کنم به کاری و تنها می‌گویم که اگر کسی می‌خواهد به حال خوب برسد باید خدمت کند و هر کس هر خدمتی انجام می‌دهد چه در درون و چه در بیرون کنگره باید به بهترین نحو‌‌ان‌را انجام دهدو با حس‌های خوب این خدمت را انجام بدهدو سپس از ایشان خواستند در مورد حس و حالشان در زمان گرفتن شال مشارکت کنند.

همسفر خانم فاطمه:

واقعا خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم.یادم هست که خانم الهه در صحبت‌هایشان می‌فرمودندرهجوهای شما در خانه منتظر شما هستندتا شما به کمک راهنمایی برسید تا راه انها باز شود و به کنگره بیایند .این صحبت ایشان همیشه برای من الگو بود و می‌گفتم خدایا چگونه ممکن است .چون من در مقابل اموزشهای کنگره خیلی جبهه می‌گرفتم و همیشه می‌گفتم خودم بیشتر می دانم و تا جایی که خانم الهه می‌گفتند اگر می‌دانستی اینجا نبودی و بعد انجا فهمیدم که باید منیت را کنار بگذارم .و چندین سال به خانم الهه زحمت دادم و جاهایی ضد ارزش‌ها را استفاده می‌کردم و خودم خبر نداشتم ولی ایشان از بالا می‌دیدند که گره های من چی هست و من چه لایی دارم سر خودم و مسافرم می‌آورم و فقط می‌گفتند فلان سی دی را بنویس .یادم می‌اید که سی دی منیت را هفده مرتبه گفتند بنویس و من نوشتم ولی من متوجه نمی‌شدم که از چی حالم خراب هست و خیلی جاها گره‌های درونم مثل هشت پابود که من هر قسمت را قطع می‌کردم دوباره از جای دیگر سر در می‌اورد و متوجه نمی‌شدم تا زمانی که شال تازه واردین را دریافت کردم .

تازه‌‌ان‌زمان تمام مشکلات من نمایان شد و حالم خراب شد و همیشه با خودم می‌گفتم من جایگاه دارم ولی همین شال نشان داد به من که درونم چه خبر است و فهمیدم در هر جایگاهی باید آموزش بگیرم و این به آن معنا نیست که دیگر آموزشهای من کامل است و نیاز به آموزش ندارم و آقای مهندس می فرمایند:جایگاه راهنمایی یعنی اینکه من به خودم کمک می‌کنم که حالم خوب بشود و بتوانم با این حال خوبم و با آموزشهایی که گرفتم را به چند نفر مثل خودم یاد بدهم ومن اینجا از خانم الهه عزیز و تمتمی‌خواهر لژیونی‌های عزیزم تشکر می‌کنم و در آخر از مسافر عزیزم تشکر می کنم که حال خوب امروز من به خاطر زحمت‌های ایشان است و خدا را شکر می‌کنم که با مشکل اعتیاد من هم این حس‌های ناب را تجربه کردم.

استاد عزیز خانم الهه فر مودند:روی سخن من بیشتر رهجوهای سفر اولی هستند واز آنها می‌خواهم که آداب برخورد با افراد را یاد بگیرند .رهجو باید فاصله‌ها را یاد بگیرد.و باید بیاموزد که تا چه اندازه می‌تواند به یک فرد نزدیک شود .ما باید نوع حرف زدن با جنس مخالف و نحوه برخورد با آنها را یاد یگیریم.ما باید این مسایل را در کنگره یاد بگیریم و رعایت کنیم اینکه با مرزبانان و با اسیستانت و بقیه جایگاه‌ها چگونه برخورد کنیم .شما باید در مقابل حرف‌هایی که من به شما می‌گویم فقط یک چشم بگوییدویک چشم یا حس خوب نه اینکه چشم بگویید و به کار خودتان برسید.چون شما در این لژیون با خواسته خودتان وارد شده اید موظف هستید در مقابل حرفهای من فقط بگویید چشم .این را بدانید که ما دونوع چشم داریم (چشم در صور ظاهر و چشم در صورپنهان).و اگر این موارد را در لژیون یاد نگیرید بعد میروید و در مقابل جایگاه بالاتر هم رعایت نمی‌کنید و اگر این خشت اول را کج بگذاریم تا ثریا این دیوار کج می‌رود و بر عکس اگر این خشت اول را از ابتدا درست بگذارم شما در هر جایگاهی موفق خواهید بود.وقتی می‌گوییم جهان بینی مهم است حتی جهان بینی نوع گرفتن میکروفن را باید بدانیم که نه صدای ما خیلی بلند و آزار دهنده باشد و نه خیلی کم .حتی نحوه برخورد با دیگران هم جهانبینی می‌خواهد.ما باید یاد بگیریم چه حرفی را در کجا و با چه لحنی بزنیم و با چه تفکر و حس و کلامی‌صحبت کنیم .و اینها همه جهانبینی است .اینکه من غذا می‌پزم با چه حسی و برای چه افرادی اینها همه خیلی مهم است واگر با حس خوب نباشد حتما برای آن افراد هم ناخوشایند خواهد بود.ما باید مراقب فاصله‌ها باشیم نمی‌توانیم بگوییم چون مادرم هست و یا چون خواهرم هست من هرچه بخواهم به آنها از خودم بگویم خیلی چیزها را نباید بگوییم چون در نهایت دود آن در چشم خودمان می‌رود.پس بدانید هر کاری را با حس خوب انجام دهید و با تفکر و اندیشه خوب باشد و اگر نمی دانید که انجام بدهید یا خیرباید خودداری کنید.

در ادامه ایشان در مورد وادی ششم صحبت کردند :حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ اطاعت کنید.خیلی مواقع عقل ما می‌گوید این کار را انجام ندهید ویا خیلی مواقع به ما می‌گوید این کار را بکن ولی کاری که ما کنیم این است که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم و هر کاری خودمان صلاح می‌دانیم انجام می‌دهیم .مثلاعقل به ما می‌گوید دروغ نگویید ولی ما می‌گوییم و دایم در حال سرکوب عقل با ضد ارزشهای خود هستیم و کاری میکنیم که عقل به گوشه‌‌‌ای میخزد و صدایی دیگر از آن نمی‌شنویم و ما را به حال خود می‌گزارد.رهجویی هم که به حرف راهنما گوش نکند همین طور است راهنما چندین بار به او می‌گوید و وقتی دید گوش نمی‌دهد او را به حال خود می‌گذارد.ولی عقل سالم در بدن سالم است.باید مراقب بدن‌های خود باشید باتغذیه درست و ورزش کردن .صبح‌های جمعه بروید و از فضای پارک با خانواده استفاده کنید و انرژی بگیرید.مراقب تغذیه و خوراکی‌هایی که استفاده می‌کنید باشید از چربی و روغن زیاد استفاده نکنید .از روغن‌های حیوانی استفاده کنید .از روغن کنجد استفاده کنید .نگویید گران است بلکه سلامتی شما ارزش بالاتری دارد.بدانید تازمانی که حس شما خراب باشد آشپزی شما خراب می‌شود مگر اینکه بهترین وسایل را داشته باشید.نوع گوشت و مرغی که استفاده می‌کنید را دقت کنید.چربی و سس نخورید .سی دی‌های اضافه وزن و ساختمان جسم آقای مهندس را حتما گوش کنید و بکار ببرید.هر نعمتی از خداوند به شما می‌رسد را درست مصرف کنید .با تفکر سالم ایمان سالم و حس سالم و عمل سالم و آنم زمان عقل به درستی کار می‌کند .عقل همیشه هست ولی گاهی سرکوب کردن زیاد ما باعث پنهان شدن و از کار افتادن عقل می‌شود . ازِسرکه‌های صنعتی استفاده نکنید.من خیلی بیماریهایی داشتم که به برکت کنگره و جهانبینی درست و تفکر درست به طور معجزه آسایی درمان شدند.همه به خاطراصلاح روش تغذیه‌‌‌ای در زندگی بوده است . از هر چیزی به اندازه ومفید استفاده کنید.

سپس مشارکت اعضا در مورد وادی ششم :

همسفر خانم فاطمه (ف):من زمانی شاغل بودم وبا خانم الهه صحبت کردم و ایشان گفتند به نظر من بهتر است این کار را انجام ندهی و زمانی که ایشان گفتند من گفتم جشم و چون خودم هم چند وقت بود درگیر این قضیه بودم و زمانی که تصمیم گرفتم اول خیلی اذیت شدم چون اون کار یک ضد ارزش بوده و من می‌خواستم از آن جدا شوم و همان زمان سی دی شمشیر در سنگ را هم گوش کرده بودم و حالم خیلی بد بود ولی الان در مدت این سه هفته هم حال خودم خوب است و هم حال مسافرم و من ایمان دارم به کاری که انجام داده ام و جایی که می‌آیم و آرامشی که در کنگره دارم را هیچ کجا نمی‌توانستم به دست بیاورم .

همسفر خانم سمیه :زمانی که در این وادی می‌گویند حکم عقل منظور در کارهای عجیب و غریب نیست بلکه انجام کارهای ساده روزانه مثل شستن ظرفها و اینکه اگر عقل من حکم می‌کند که الان ظرفها را بشویی و من گوش نمی‌کنم و ظرفها روی هم تلنبار می شوند و تنها کار من بیشتر می‌شود در صورتی که اگر به فرمان عقل گوش کرده بودم زحمت خودم هم کمتر بود پس منتظر فرمان‌های عجیب و غریب نباشیم و از همین مسایل کوچک شروع کنیم و از فرمان عقل پیروی کنیم.

استاد در ادامه فرمودند:

حکم عقل را نه در مسایل خیلی پیچیده نمی‌گویند بلکه می‌گوید مثلا غذایی را که می‌پزید درست تهیه کنید و یا با شوهرو فرزندان خود درست رفتار کنید و لباس تمیز بپوشید.در سفر اول عقل شما کمک راهنمای شما هستند وباید به حرف ایشان گوش بدهید.

همسفر فاطمه:بعضی مواقع دو فرمان می‌گیریم و هردو صحیح هست مثلا درمورد ظزف شستن می‌گویم وقتی ظرفها را داریم بشوییم و بچه هم خوابیده است از یک طرف عقل می‌گوید برو ظرف‌ها را بشور تا بچه خوابیده و از طرفی می‌گوید تو هم تا او خوابیده استراحت کن .این مواقع باید چه کنیم ؟

پاسخ استاد عزیز خانم الهه در چواب سوال ایشان :

فرمان عقل تنها یک مورد است و آن کاری است که انجام آن سخت تر است و بقیه توجیه است مثلا وقتی می‌گوید ممکن است بچه بیدار شود شما با اینکه می‌دانید خواب بچه سنگین است و با این صداها بیدار نمی‌شود ولی باز قبول می‌کنید .این‌ها عقل نیست بلکه فرمان نفس است منتها نفس اماره وقتی می‌خواهد کاری را شما انجام دهید نمی‌آید راست بگوید که این کار غلط است ولی تو انجام بدهی.دقیقا مثل زمانی که در جام طلایی برای شما زهر آورده باشند و اگر بگویند در این جام طلا زهر است آیا شما آن را می‌نوشید؟ولی نفس اماره هزاران شیوه استفاده می کند تا ما را به بیراهه بکشاند .و زمانی که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم دچار بی نظمی در ذهن خود می‌شویم و حال خودمان خراب می‌شود .

ما در مقابل خانواده خود مسوول هستیم و انجام امور خانه باید همیشه در اولویت باشد .باید برای انجام هر کاری از شوهر خود اجازه بگیریم و حتی انجام امور خیر مثل عیادت از همسایه پیر در صورت عدم رضایت شوهر کار اشتباهی است .ایشان مثال زیبایی زدند و گفتند مثل کسی که گوسفندی را دزدیده و برای پوشاندن خطای خود می‌گوید مقداری از گوشت آن را خیرات می‌کنم بین صدتا خانواده فقیر و این صد تا ثواب می‌شود در صورتی که من یک گناه کردم .این نمی‌شود که شما از راه خطا جمع ثواب بکنید وبه شوهر خود دروغ بگویید تا به کمک همسایه پیر خود بروید.یکی از بچه‌ها می‌گفتند مادرم بیمار است و شوهرم اجازه نمی‌دهد پیش ایشان بروم و من گفتم باید به حرف شوهرت گوش بدهی و حتما در این بین نفس اماره به سراغ تو خواهد آمد و حال شما را خراب می‌کند پس آگاه باشید تا فریب نفس اماره را نخورید .باید یاد بگیریم چشم بگوییم با حس خوب .باید هر چیزی برای ما اتفاق می‌افتد را قبول کنیم مثل ظرف شیرینی که وقتی مقابل ما می‌گیرند همان که روبروی ما است روزی ما هست حال چه کپک زده و خراب باشد و یا خوب باشد و نمی‌توانیم‌‌ان‌را عوض کنیم چون این عین عدالت است و خوردن آن شیرینی کپک زده باید با میل و حس خوب باشد و اینکه شما در کنار یک مسافر هستید هم عین عدالت است و باید با کمال میل او را بپذیرید .و باید بدانیم همه چیز بر مبنای عدالت بوده است و عدالت چی هست اینکه :

در جهان هر چیز/ چیزی جذب کرد

سرد/ سردی را کشید و گرم /گرم

شما بر مبنای عدالت و بر ملنای سیاهی‌های درون خود باید یک فرد مصرف کننده در کنار شما قرار بگیرد و بدانید حتی با جدا شدن از آن فرد مجدد یک فرد دیگر با خصوصیات بدتر سر راه شما قرار خواهد گرفت چون باید یاد بگیریم که مشکلات را باید حل کنیم نه اینکه از آنها فرار کنیم .

خانم الهه در ادامه تاکید کردند که تحت هیچ شرایطی با راهنمای مسافر خود صحبت نکنید چون با این کار سفر مسافر خود را خراب می کنید و خودتان هم آسیب خواهید دید ودیگر اینکه راس ساعت در کنگره حضور داشته باشید و دیگر اینکه در هنگام جمع کردن صندلی‌ها مراقب باشی آسیبی به آنها نرسد و مراقب اموال کنگره باشید.

همسفر فرزانه :من همیشه از اینکه مسافرم ما را به گردش نمی‌برد خیلی ناراحت بودم تا زمانی که با خانم الهه این موضوع را مطرح کردم و ایشان گفتند خودت به فکر خودت باش و من شروع کردم به پارک رفتن و جمعه قبل رفتم و حسابی انرژی گرفتم و کل این هفته را با نرژی بسیار طی کردم .

در ادامه قسمتی از سی دی وادی چهارم با مشارکت همسفر خانم مریم و خانم فاطمه :

در این وادی می‌گوید در مسایل حیاتی مسوولیت دادن به خداوند سلب مسولیت از خویشتن است یعنی اینکه ما هر کاری را که انجام می دهیم بگوییم هر چه خدا خواست و هر چه خدا برای ما رقم زد و آقای مهندس گفتند این مطلب اشتباه است و ما باید مسوولیت انجام هر کاری را خودمان بر عهده بگیریم و هرگز خدا نمی‌خواهد که ما به بیمکاری مبتلا بشویم ویا مثلا در تاریکی‌ها قرار بگیریم و انجام همه اینها یک بهانه است .مثلا یک شاگردی که تکالیف خود را انجام نداده است میرود و به استاد خود دروغ می‌گوید و برای انجام ندادن تکالیف خود بهانه هایی می‌آورد.تا زمانی که ما خواسته قوی برای انجام کاری نداشته باشیم نمی‌توانیم آن کار را انجام دهیم .آقای مهندس گفتند ما سه نفس داریم .یک نفس اماره و نفس لوامه ونفس مطمینه .نفس اماره امر کننده است و به ما امر می‌کند که کاری را انجام دهیم که اگر در مسیر ارزشها باشد که خوب است ولی وقتی از انجام کاری احساس ناراحتی کردیم باید بدانیم آن نفس لوامه است .حتی یک فرد مصرف کننده اگر بعد از مصرف از کار خود پشیمان شد و تصمیم به بهبودی گرفت آن فرد از نفس اماره وارد نفس لوامه شده است .ما باید از این مراحل نفس عبور کنیم تا به نفس مطمینه که همان نزذیکی به خداوند است برسیم .

همسفر فاطمه :آقای مهندس می‌فرمایند مسولیت‌ها دو طرفه است مثلا حتی در لژیون هم راهنما و رهجو مسولیت دو طرفه در قبال هم دارند و بین خودما و خدا همئ مسوولیت دو طفه است مثلا خداوند به مت غذا داده است وما در قبال استفاده بهینه از آنها مسوول هستیم و من چیزی که خودم دیدم در این وادی این بود که هر کاری مید خواستم انجام بدهم فقط خدا خدا می‌کردمن و خودم را بی طرف می دانستم تا زمانی که این وادی را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که اول باید خودم تلاش کنم و بعد از خداوند انتظار حمایت و کمک داشته باشم .

دستور جلسه هفته آینده :ادامه وادی چهارم و سی دی توجیه

برداشت :سی دی ویروس

جلسه با دعای همسفران به پایان رسید.

نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق،
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

بازدید : 1880
شنبه 25 بهمن 1398 زمان : 1:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نام قدرت مطلق الله

جلسه همسفران عشق به استادی کمک راهنمای گرامی‌خانم الهه راس ساعت آغاز به کا رنمود

استاد عزیز در ابتدا چنین اغاز نمودند:خداوند متعال را سپاسگذارم که اجازه داد بار دیگر در جمع شما باشم.وخداوند را شاکر هستم که احازه می‌دهد ما قدم به کنگره بگذاریم.به خاطر اینکه اگر واقعا کنگره نمی‌آمدیم الان معلوم نبود کجا بودیم.و کسی نمی‌داند که اگر کنگره نبود ما در چه حالی بودیم.و من خدا را خیلی شاکر هستم که الان ما اینجا در کنار هم هستیم.

ایشان در ادامه فرمودند :من به خانم فاطمه از صمیم قلب تبریک می‌گویم‌‌ان‌شاالله که خیلی مبارک باشد.و از ایشان بابت مشارکت خوب و کامل و کافی که در جلسه عمومی‌داشتند تشکر کردند و گفتند من هرگز کسی را مجبور نمی‌کنم به کاری و تنها می‌گویم که اگر کسی می‌خواهد به حال خوب برسد باید خدمت کند و هر کس هر خدمتی انجام می‌دهد چه در درون و چه در بیرون کنگره باید به بهترین نحو‌‌ان‌را انجام دهدو با حس‌های خوب این خدمت را انجام بدهدو سپس از ایشان خواستند در مورد حس و حالشان در زمان گرفتن شال مشارکت کنند.

همسفر خانم فاطمه:

واقعا خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم.یادم هست که خانم الهه در صحبت‌هایشان می‌فرمودندرهجوهای شما در خانه منتظر شما هستندتا شما به کمک راهنمایی برسید تا راه انها باز شود و به کنگره بیایند .این صحبت ایشان همیشه برای من الگو بود و می‌گفتم خدایا چگونه ممکن است .چون من در مقابل اموزشهای کنگره خیلی جبهه می‌گرفتم و همیشه می‌گفتم خودم بیشتر می دانم و تا جایی که خانم الهه می‌گفتند اگر می‌دانستی اینجا نبودی و بعد انجا فهمیدم که باید منیت را کنار بگذارم .و چندین سال به خانم الهه زحمت دادم و جاهایی ضد ارزش‌ها را استفاده می‌کردم و خودم خبر نداشتم ولی ایشان از بالا می‌دیدند که گره های من چی هست و من چه لایی دارم سر خودم و مسافرم می‌آورم و فقط می‌گفتند فلان سی دی را بنویس .یادم می‌اید که سی دی منیت را هفده مرتبه گفتند بنویس و من نوشتم ولی من متوجه نمی‌شدم که از چی حالم خراب هست و خیلی جاها گره‌های درونم مثل هشت پابود که من هر قسمت را قطع می‌کردم دوباره از جای دیگر سر در می‌اورد و متوجه نمی‌شدم تا زمانی که شال تازه واردین را دریافت کردم .

تازه‌‌ان‌زمان تمام مشکلات من نمایان شد و حالم خراب شد و همیشه با خودم می‌گفتم من جایگاه دارم ولی همین شال نشان داد به من که درونم چه خبر است و فهمیدم در هر جایگاهی باید آموزش بگیرم و این به آن معنا نیست که دیگر آموزشهای من کامل است و نیاز به آموزش ندارم و آقای مهندس می فرمایند:جایگاه راهنمایی یعنی اینکه من به خودم کمک می‌کنم که حالم خوب بشود و بتوانم با این حال خوبم و با آموزشهایی که گرفتم را به چند نفر مثل خودم یاد بدهم ومن اینجا از خانم الهه عزیز و تمتمی‌خواهر لژیونی‌های عزیزم تشکر می‌کنم و در آخر از مسافر عزیزم تشکر می کنم که حال خوب امروز من به خاطر زحمت‌های ایشان است و خدا را شکر می‌کنم که با مشکل اعتیاد من هم این حس‌های ناب را تجربه کردم.

استاد عزیز خانم الهه فر مودند:روی سخن من بیشتر رهجوهای سفر اولی هستند واز آنها می‌خواهم که آداب برخورد با افراد را یاد بگیرند .رهجو باید فاصله‌ها را یاد بگیرد.و باید بیاموزد که تا چه اندازه می‌تواند به یک فرد نزدیک شود .ما باید نوع حرف زدن با جنس مخالف و نحوه برخورد با آنها را یاد یگیریم.ما باید این مسایل را در کنگره یاد بگیریم و رعایت کنیم اینکه با مرزبانان و با اسیستانت و بقیه جایگاه‌ها چگونه برخورد کنیم .شما باید در مقابل حرف‌هایی که من به شما می‌گویم فقط یک چشم بگوییدویک چشم یا حس خوب نه اینکه چشم بگویید و به کار خودتان برسید.چون شما در این لژیون با خواسته خودتان وارد شده اید موظف هستید در مقابل حرفهای من فقط بگویید چشم .این را بدانید که ما دونوع چشم داریم (چشم در صور ظاهر و چشم در صورپنهان).و اگر این موارد را در لژیون یاد نگیرید بعد میروید و در مقابل جایگاه بالاتر هم رعایت نمی‌کنید و اگر این خشت اول را کج بگذاریم تا ثریا این دیوار کج می‌رود و بر عکس اگر این خشت اول را از ابتدا درست بگذارم شما در هر جایگاهی موفق خواهید بود.وقتی می‌گوییم جهان بینی مهم است حتی جهان بینی نوع گرفتن میکروفن را باید بدانیم که نه صدای ما خیلی بلند و آزار دهنده باشد و نه خیلی کم .حتی نحوه برخورد با دیگران هم جهانبینی می‌خواهد.ما باید یاد بگیریم چه حرفی را در کجا و با چه لحنی بزنیم و با چه تفکر و حس و کلامی‌صحبت کنیم .و اینها همه جهانبینی است .اینکه من غذا می‌پزم با چه حسی و برای چه افرادی اینها همه خیلی مهم است واگر با حس خوب نباشد حتما برای آن افراد هم ناخوشایند خواهد بود.ما باید مراقب فاصله‌ها باشیم نمی‌توانیم بگوییم چون مادرم هست و یا چون خواهرم هست من هرچه بخواهم به آنها از خودم بگویم خیلی چیزها را نباید بگوییم چون در نهایت دود آن در چشم خودمان می‌رود.پس بدانید هر کاری را با حس خوب انجام دهید و با تفکر و اندیشه خوب باشد و اگر نمی دانید که انجام بدهید یا خیرباید خودداری کنید.

در ادامه ایشان در مورد وادی ششم صحبت کردند :حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ اطاعت کنید.خیلی مواقع عقل ما می‌گوید این کار را انجام ندهید ویا خیلی مواقع به ما می‌گوید این کار را بکن ولی کاری که ما کنیم این است که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم و هر کاری خودمان صلاح می‌دانیم انجام می‌دهیم .مثلاعقل به ما می‌گوید دروغ نگویید ولی ما می‌گوییم و دایم در حال سرکوب عقل با ضد ارزشهای خود هستیم و کاری میکنیم که عقل به گوشه‌‌‌ای میخزد و صدایی دیگر از آن نمی‌شنویم و ما را به حال خود می‌گزارد.رهجویی هم که به حرف راهنما گوش نکند همین طور است راهنما چندین بار به او می‌گوید و وقتی دید گوش نمی‌دهد او را به حال خود می‌گذارد.ولی عقل سالم در بدن سالم است.باید مراقب بدن‌های خود باشید باتغذیه درست و ورزش کردن .صبح‌های جمعه بروید و از فضای پارک با خانواده استفاده کنید و انرژی بگیرید.مراقب تغذیه و خوراکی‌هایی که استفاده می‌کنید باشید از چربی و روغن زیاد استفاده نکنید .از روغن‌های حیوانی استفاده کنید .از روغن کنجد استفاده کنید .نگویید گران است بلکه سلامتی شما ارزش بالاتری دارد.بدانید تازمانی که حس شما خراب باشد آشپزی شما خراب می‌شود مگر اینکه بهترین وسایل را داشته باشید.نوع گوشت و مرغی که استفاده می‌کنید را دقت کنید.چربی و سس نخورید .سی دی‌های اضافه وزن و ساختمان جسم آقای مهندس را حتما گوش کنید و بکار ببرید.هر نعمتی از خداوند به شما می‌رسد را درست مصرف کنید .با تفکر سالم ایمان سالم و حس سالم و عمل سالم و آنم زمان عقل به درستی کار می‌کند .عقل همیشه هست ولی گاهی سرکوب کردن زیاد ما باعث پنهان شدن و از کار افتادن عقل می‌شود . ازِسرکه‌های صنعتی استفاده نکنید.من خیلی بیماریهایی داشتم که به برکت کنگره و جهانبینی درست و تفکر درست به طور معجزه آسایی درمان شدند.همه به خاطراصلاح روش تغذیه‌‌‌ای در زندگی بوده است . از هر چیزی به اندازه ومفید استفاده کنید.

سپس مشارکت اعضا در مورد وادی ششم :

همسفر خانم فاطمه (ف):من زمانی شاغل بودم وبا خانم الهه صحبت کردم و ایشان گفتند به نظر من بهتر است این کار را انجام ندهی و زمانی که ایشان گفتند من گفتم جشم و چون خودم هم چند وقت بود درگیر این قضیه بودم و زمانی که تصمیم گرفتم اول خیلی اذیت شدم چون اون کار یک ضد ارزش بوده و من می‌خواستم از آن جدا شوم و همان زمان سی دی شمشیر در سنگ را هم گوش کرده بودم و حالم خیلی بد بود ولی الان در مدت این سه هفته هم حال خودم خوب است و هم حال مسافرم و من ایمان دارم به کاری که انجام داده ام و جایی که می‌آیم و آرامشی که در کنگره دارم را هیچ کجا نمی‌توانستم به دست بیاورم .

همسفر خانم سمیه :زمانی که در این وادی می‌گویند حکم عقل منظور در کارهای عجیب و غریب نیست بلکه انجام کارهای ساده روزانه مثل شستن ظرفها و اینکه اگر عقل من حکم می‌کند که الان ظرفها را بشویی و من گوش نمی‌کنم و ظرفها روی هم تلنبار می شوند و تنها کار من بیشتر می‌شود در صورتی که اگر به فرمان عقل گوش کرده بودم زحمت خودم هم کمتر بود پس منتظر فرمان‌های عجیب و غریب نباشیم و از همین مسایل کوچک شروع کنیم و از فرمان عقل پیروی کنیم.

استاد در ادامه فرمودند:

حکم عقل را نه در مسایل خیلی پیچیده نمی‌گویند بلکه می‌گوید مثلا غذایی را که می‌پزید درست تهیه کنید و یا با شوهرو فرزندان خود درست رفتار کنید و لباس تمیز بپوشید.در سفر اول عقل شما کمک راهنمای شما هستند وباید به حرف ایشان گوش بدهید.

همسفر فاطمه:بعضی مواقع دو فرمان می‌گیریم و هردو صحیح هست مثلا درمورد ظزف شستن می‌گویم وقتی ظرفها را داریم بشوییم و بچه هم خوابیده است از یک طرف عقل می‌گوید برو ظرف‌ها را بشور تا بچه خوابیده و از طرفی می‌گوید تو هم تا او خوابیده استراحت کن .این مواقع باید چه کنیم ؟

پاسخ استاد عزیز خانم الهه در چواب سوال ایشان :

فرمان عقل تنها یک مورد است و آن کاری است که انجام آن سخت تر است و بقیه توجیه است مثلا وقتی می‌گوید ممکن است بچه بیدار شود شما با اینکه می‌دانید خواب بچه سنگین است و با این صداها بیدار نمی‌شود ولی باز قبول می‌کنید .این‌ها عقل نیست بلکه فرمان نفس است منتها نفس اماره وقتی می‌خواهد کاری را شما انجام دهید نمی‌آید راست بگوید که این کار غلط است ولی تو انجام بدهی.دقیقا مثل زمانی که در جام طلایی برای شما زهر آورده باشند و اگر بگویند در این جام طلا زهر است آیا شما آن را می‌نوشید؟ولی نفس اماره هزاران شیوه استفاده می کند تا ما را به بیراهه بکشاند .و زمانی که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم دچار بی نظمی در ذهن خود می‌شویم و حال خودمان خراب می‌شود .

ما در مقابل خانواده خود مسوول هستیم و انجام امور خانه باید همیشه در اولویت باشد .باید برای انجام هر کاری از شوهر خود اجازه بگیریم و حتی انجام امور خیر مثل عیادت از همسایه پیر در صورت عدم رضایت شوهر کار اشتباهی است .ایشان مثال زیبایی زدند و گفتند مثل کسی که گوسفندی را دزدیده و برای پوشاندن خطای خود می‌گوید مقداری از گوشت آن را خیرات می‌کنم بین صدتا خانواده فقیر و این صد تا ثواب می‌شود در صورتی که من یک گناه کردم .این نمی‌شود که شما از راه خطا جمع ثواب بکنید وبه شوهر خود دروغ بگویید تا به کمک همسایه پیر خود بروید.یکی از بچه‌ها می‌گفتند مادرم بیمار است و شوهرم اجازه نمی‌دهد پیش ایشان بروم و من گفتم باید به حرف شوهرت گوش بدهی و حتما در این بین نفس اماره به سراغ تو خواهد آمد و حال شما را خراب می‌کند پس آگاه باشید تا فریب نفس اماره را نخورید .باید یاد بگیریم چشم بگوییم با حس خوب .باید هر چیزی برای ما اتفاق می‌افتد را قبول کنیم مثل ظرف شیرینی که وقتی مقابل ما می‌گیرند همان که روبروی ما است روزی ما هست حال چه کپک زده و خراب باشد و یا خوب باشد و نمی‌توانیم‌‌ان‌را عوض کنیم چون این عین عدالت است و خوردن آن شیرینی کپک زده باید با میل و حس خوب باشد و اینکه شما در کنار یک مسافر هستید هم عین عدالت است و باید با کمال میل او را بپذیرید .و باید بدانیم همه چیز بر مبنای عدالت بوده است و عدالت چی هست اینکه :

در جهان هر چیز/ چیزی جذب کرد

سرد/ سردی را کشید و گرم /گرم

شما بر مبنای عدالت و بر ملنای سیاهی‌های درون خود باید یک فرد مصرف کننده در کنار شما قرار بگیرد و بدانید حتی با جدا شدن از آن فرد مجدد یک فرد دیگر با خصوصیات بدتر سر راه شما قرار خواهد گرفت چون باید یاد بگیریم که مشکلات را باید حل کنیم نه اینکه از آنها فرار کنیم .

خانم الهه در ادامه تاکید کردند که تحت هیچ شرایطی با راهنمای مسافر خود صحبت نکنید چون با این کار سفر مسافر خود را خراب می کنید و خودتان هم آسیب خواهید دید ودیگر اینکه راس ساعت در کنگره حضور داشته باشید و دیگر اینکه در هنگام جمع کردن صندلی‌ها مراقب باشی آسیبی به آنها نرسد و مراقب اموال کنگره باشید.

همسفر فرزانه :من همیشه از اینکه مسافرم ما را به گردش نمی‌برد خیلی ناراحت بودم تا زمانی که با خانم الهه این موضوع را مطرح کردم و ایشان گفتند خودت به فکر خودت باش و من شروع کردم به پارک رفتن و جمعه قبل رفتم و حسابی انرژی گرفتم و کل این هفته را با نرژی بسیار طی کردم .

در ادامه قسمتی از سی دی وادی چهارم با مشارکت همسفر خانم مریم و خانم فاطمه :

در این وادی می‌گوید در مسایل حیاتی مسوولیت دادن به خداوند سلب مسولیت از خویشتن است یعنی اینکه ما هر کاری را که انجام می دهیم بگوییم هر چه خدا خواست و هر چه خدا برای ما رقم زد و آقای مهندس گفتند این مطلب اشتباه است و ما باید مسوولیت انجام هر کاری را خودمان بر عهده بگیریم و هرگز خدا نمی‌خواهد که ما به بیمکاری مبتلا بشویم ویا مثلا در تاریکی‌ها قرار بگیریم و انجام همه اینها یک بهانه است .مثلا یک شاگردی که تکالیف خود را انجام نداده است میرود و به استاد خود دروغ می‌گوید و برای انجام ندادن تکالیف خود بهانه هایی می‌آورد.تا زمانی که ما خواسته قوی برای انجام کاری نداشته باشیم نمی‌توانیم آن کار را انجام دهیم .آقای مهندس گفتند ما سه نفس داریم .یک نفس اماره و نفس لوامه ونفس مطمینه .نفس اماره امر کننده است و به ما امر می‌کند که کاری را انجام دهیم که اگر در مسیر ارزشها باشد که خوب است ولی وقتی از انجام کاری احساس ناراحتی کردیم باید بدانیم آن نفس لوامه است .حتی یک فرد مصرف کننده اگر بعد از مصرف از کار خود پشیمان شد و تصمیم به بهبودی گرفت آن فرد از نفس اماره وارد نفس لوامه شده است .ما باید از این مراحل نفس عبور کنیم تا به نفس مطمینه که همان نزذیکی به خداوند است برسیم .

همسفر فاطمه :آقای مهندس می‌فرمایند مسولیت‌ها دو طرفه است مثلا حتی در لژیون هم راهنما و رهجو مسولیت دو طرفه در قبال هم دارند و بین خودما و خدا همئ مسوولیت دو طفه است مثلا خداوند به مت غذا داده است وما در قبال استفاده بهینه از آنها مسوول هستیم و من چیزی که خودم دیدم در این وادی این بود که هر کاری مید خواستم انجام بدهم فقط خدا خدا می‌کردمن و خودم را بی طرف می دانستم تا زمانی که این وادی را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که اول باید خودم تلاش کنم و بعد از خداوند انتظار حمایت و کمک داشته باشم .

دستور جلسه هفته آینده :ادامه وادی چهارم و سی دی توجیه

برداشت :سی دی ویروس

جلسه با دعای همسفران به پایان رسید.

نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق،
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

بازدید : 1880
شنبه 25 بهمن 1398 زمان : 1:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نام قدرت مطلق الله

جلسه همسفران عشق به استادی کمک راهنمای گرامی‌خانم الهه راس ساعت آغاز به کا رنمود

استاد عزیز در ابتدا چنین اغاز نمودند:خداوند متعال را سپاسگذارم که اجازه داد بار دیگر در جمع شما باشم.وخداوند را شاکر هستم که احازه می‌دهد ما قدم به کنگره بگذاریم.به خاطر اینکه اگر واقعا کنگره نمی‌آمدیم الان معلوم نبود کجا بودیم.و کسی نمی‌داند که اگر کنگره نبود ما در چه حالی بودیم.و من خدا را خیلی شاکر هستم که الان ما اینجا در کنار هم هستیم.

ایشان در ادامه فرمودند :من به خانم فاطمه از صمیم قلب تبریک می‌گویم‌‌ان‌شاالله که خیلی مبارک باشد.و از ایشان بابت مشارکت خوب و کامل و کافی که در جلسه عمومی‌داشتند تشکر کردند و گفتند من هرگز کسی را مجبور نمی‌کنم به کاری و تنها می‌گویم که اگر کسی می‌خواهد به حال خوب برسد باید خدمت کند و هر کس هر خدمتی انجام می‌دهد چه در درون و چه در بیرون کنگره باید به بهترین نحو‌‌ان‌را انجام دهدو با حس‌های خوب این خدمت را انجام بدهدو سپس از ایشان خواستند در مورد حس و حالشان در زمان گرفتن شال مشارکت کنند.

همسفر خانم فاطمه:

واقعا خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم.یادم هست که خانم الهه در صحبت‌هایشان می‌فرمودندرهجوهای شما در خانه منتظر شما هستندتا شما به کمک راهنمایی برسید تا راه انها باز شود و به کنگره بیایند .این صحبت ایشان همیشه برای من الگو بود و می‌گفتم خدایا چگونه ممکن است .چون من در مقابل اموزشهای کنگره خیلی جبهه می‌گرفتم و همیشه می‌گفتم خودم بیشتر می دانم و تا جایی که خانم الهه می‌گفتند اگر می‌دانستی اینجا نبودی و بعد انجا فهمیدم که باید منیت را کنار بگذارم .و چندین سال به خانم الهه زحمت دادم و جاهایی ضد ارزش‌ها را استفاده می‌کردم و خودم خبر نداشتم ولی ایشان از بالا می‌دیدند که گره های من چی هست و من چه لایی دارم سر خودم و مسافرم می‌آورم و فقط می‌گفتند فلان سی دی را بنویس .یادم می‌اید که سی دی منیت را هفده مرتبه گفتند بنویس و من نوشتم ولی من متوجه نمی‌شدم که از چی حالم خراب هست و خیلی جاها گره‌های درونم مثل هشت پابود که من هر قسمت را قطع می‌کردم دوباره از جای دیگر سر در می‌اورد و متوجه نمی‌شدم تا زمانی که شال تازه واردین را دریافت کردم .

تازه‌‌ان‌زمان تمام مشکلات من نمایان شد و حالم خراب شد و همیشه با خودم می‌گفتم من جایگاه دارم ولی همین شال نشان داد به من که درونم چه خبر است و فهمیدم در هر جایگاهی باید آموزش بگیرم و این به آن معنا نیست که دیگر آموزشهای من کامل است و نیاز به آموزش ندارم و آقای مهندس می فرمایند:جایگاه راهنمایی یعنی اینکه من به خودم کمک می‌کنم که حالم خوب بشود و بتوانم با این حال خوبم و با آموزشهایی که گرفتم را به چند نفر مثل خودم یاد بدهم ومن اینجا از خانم الهه عزیز و تمتمی‌خواهر لژیونی‌های عزیزم تشکر می‌کنم و در آخر از مسافر عزیزم تشکر می کنم که حال خوب امروز من به خاطر زحمت‌های ایشان است و خدا را شکر می‌کنم که با مشکل اعتیاد من هم این حس‌های ناب را تجربه کردم.

استاد عزیز خانم الهه فر مودند:روی سخن من بیشتر رهجوهای سفر اولی هستند واز آنها می‌خواهم که آداب برخورد با افراد را یاد بگیرند .رهجو باید فاصله‌ها را یاد بگیرد.و باید بیاموزد که تا چه اندازه می‌تواند به یک فرد نزدیک شود .ما باید نوع حرف زدن با جنس مخالف و نحوه برخورد با آنها را یاد یگیریم.ما باید این مسایل را در کنگره یاد بگیریم و رعایت کنیم اینکه با مرزبانان و با اسیستانت و بقیه جایگاه‌ها چگونه برخورد کنیم .شما باید در مقابل حرف‌هایی که من به شما می‌گویم فقط یک چشم بگوییدویک چشم یا حس خوب نه اینکه چشم بگویید و به کار خودتان برسید.چون شما در این لژیون با خواسته خودتان وارد شده اید موظف هستید در مقابل حرفهای من فقط بگویید چشم .این را بدانید که ما دونوع چشم داریم (چشم در صور ظاهر و چشم در صورپنهان).و اگر این موارد را در لژیون یاد نگیرید بعد میروید و در مقابل جایگاه بالاتر هم رعایت نمی‌کنید و اگر این خشت اول را کج بگذاریم تا ثریا این دیوار کج می‌رود و بر عکس اگر این خشت اول را از ابتدا درست بگذارم شما در هر جایگاهی موفق خواهید بود.وقتی می‌گوییم جهان بینی مهم است حتی جهان بینی نوع گرفتن میکروفن را باید بدانیم که نه صدای ما خیلی بلند و آزار دهنده باشد و نه خیلی کم .حتی نحوه برخورد با دیگران هم جهانبینی می‌خواهد.ما باید یاد بگیریم چه حرفی را در کجا و با چه لحنی بزنیم و با چه تفکر و حس و کلامی‌صحبت کنیم .و اینها همه جهانبینی است .اینکه من غذا می‌پزم با چه حسی و برای چه افرادی اینها همه خیلی مهم است واگر با حس خوب نباشد حتما برای آن افراد هم ناخوشایند خواهد بود.ما باید مراقب فاصله‌ها باشیم نمی‌توانیم بگوییم چون مادرم هست و یا چون خواهرم هست من هرچه بخواهم به آنها از خودم بگویم خیلی چیزها را نباید بگوییم چون در نهایت دود آن در چشم خودمان می‌رود.پس بدانید هر کاری را با حس خوب انجام دهید و با تفکر و اندیشه خوب باشد و اگر نمی دانید که انجام بدهید یا خیرباید خودداری کنید.

در ادامه ایشان در مورد وادی ششم صحبت کردند :حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ اطاعت کنید.خیلی مواقع عقل ما می‌گوید این کار را انجام ندهید ویا خیلی مواقع به ما می‌گوید این کار را بکن ولی کاری که ما کنیم این است که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم و هر کاری خودمان صلاح می‌دانیم انجام می‌دهیم .مثلاعقل به ما می‌گوید دروغ نگویید ولی ما می‌گوییم و دایم در حال سرکوب عقل با ضد ارزشهای خود هستیم و کاری میکنیم که عقل به گوشه‌‌‌ای میخزد و صدایی دیگر از آن نمی‌شنویم و ما را به حال خود می‌گزارد.رهجویی هم که به حرف راهنما گوش نکند همین طور است راهنما چندین بار به او می‌گوید و وقتی دید گوش نمی‌دهد او را به حال خود می‌گذارد.ولی عقل سالم در بدن سالم است.باید مراقب بدن‌های خود باشید باتغذیه درست و ورزش کردن .صبح‌های جمعه بروید و از فضای پارک با خانواده استفاده کنید و انرژی بگیرید.مراقب تغذیه و خوراکی‌هایی که استفاده می‌کنید باشید از چربی و روغن زیاد استفاده نکنید .از روغن‌های حیوانی استفاده کنید .از روغن کنجد استفاده کنید .نگویید گران است بلکه سلامتی شما ارزش بالاتری دارد.بدانید تازمانی که حس شما خراب باشد آشپزی شما خراب می‌شود مگر اینکه بهترین وسایل را داشته باشید.نوع گوشت و مرغی که استفاده می‌کنید را دقت کنید.چربی و سس نخورید .سی دی‌های اضافه وزن و ساختمان جسم آقای مهندس را حتما گوش کنید و بکار ببرید.هر نعمتی از خداوند به شما می‌رسد را درست مصرف کنید .با تفکر سالم ایمان سالم و حس سالم و عمل سالم و آنم زمان عقل به درستی کار می‌کند .عقل همیشه هست ولی گاهی سرکوب کردن زیاد ما باعث پنهان شدن و از کار افتادن عقل می‌شود . ازِسرکه‌های صنعتی استفاده نکنید.من خیلی بیماریهایی داشتم که به برکت کنگره و جهانبینی درست و تفکر درست به طور معجزه آسایی درمان شدند.همه به خاطراصلاح روش تغذیه‌‌‌ای در زندگی بوده است . از هر چیزی به اندازه ومفید استفاده کنید.

سپس مشارکت اعضا در مورد وادی ششم :

همسفر خانم فاطمه (ف):من زمانی شاغل بودم وبا خانم الهه صحبت کردم و ایشان گفتند به نظر من بهتر است این کار را انجام ندهی و زمانی که ایشان گفتند من گفتم جشم و چون خودم هم چند وقت بود درگیر این قضیه بودم و زمانی که تصمیم گرفتم اول خیلی اذیت شدم چون اون کار یک ضد ارزش بوده و من می‌خواستم از آن جدا شوم و همان زمان سی دی شمشیر در سنگ را هم گوش کرده بودم و حالم خیلی بد بود ولی الان در مدت این سه هفته هم حال خودم خوب است و هم حال مسافرم و من ایمان دارم به کاری که انجام داده ام و جایی که می‌آیم و آرامشی که در کنگره دارم را هیچ کجا نمی‌توانستم به دست بیاورم .

همسفر خانم سمیه :زمانی که در این وادی می‌گویند حکم عقل منظور در کارهای عجیب و غریب نیست بلکه انجام کارهای ساده روزانه مثل شستن ظرفها و اینکه اگر عقل من حکم می‌کند که الان ظرفها را بشویی و من گوش نمی‌کنم و ظرفها روی هم تلنبار می شوند و تنها کار من بیشتر می‌شود در صورتی که اگر به فرمان عقل گوش کرده بودم زحمت خودم هم کمتر بود پس منتظر فرمان‌های عجیب و غریب نباشیم و از همین مسایل کوچک شروع کنیم و از فرمان عقل پیروی کنیم.

استاد در ادامه فرمودند:

حکم عقل را نه در مسایل خیلی پیچیده نمی‌گویند بلکه می‌گوید مثلا غذایی را که می‌پزید درست تهیه کنید و یا با شوهرو فرزندان خود درست رفتار کنید و لباس تمیز بپوشید.در سفر اول عقل شما کمک راهنمای شما هستند وباید به حرف ایشان گوش بدهید.

همسفر فاطمه:بعضی مواقع دو فرمان می‌گیریم و هردو صحیح هست مثلا درمورد ظزف شستن می‌گویم وقتی ظرفها را داریم بشوییم و بچه هم خوابیده است از یک طرف عقل می‌گوید برو ظرف‌ها را بشور تا بچه خوابیده و از طرفی می‌گوید تو هم تا او خوابیده استراحت کن .این مواقع باید چه کنیم ؟

پاسخ استاد عزیز خانم الهه در چواب سوال ایشان :

فرمان عقل تنها یک مورد است و آن کاری است که انجام آن سخت تر است و بقیه توجیه است مثلا وقتی می‌گوید ممکن است بچه بیدار شود شما با اینکه می‌دانید خواب بچه سنگین است و با این صداها بیدار نمی‌شود ولی باز قبول می‌کنید .این‌ها عقل نیست بلکه فرمان نفس است منتها نفس اماره وقتی می‌خواهد کاری را شما انجام دهید نمی‌آید راست بگوید که این کار غلط است ولی تو انجام بدهی.دقیقا مثل زمانی که در جام طلایی برای شما زهر آورده باشند و اگر بگویند در این جام طلا زهر است آیا شما آن را می‌نوشید؟ولی نفس اماره هزاران شیوه استفاده می کند تا ما را به بیراهه بکشاند .و زمانی که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم دچار بی نظمی در ذهن خود می‌شویم و حال خودمان خراب می‌شود .

ما در مقابل خانواده خود مسوول هستیم و انجام امور خانه باید همیشه در اولویت باشد .باید برای انجام هر کاری از شوهر خود اجازه بگیریم و حتی انجام امور خیر مثل عیادت از همسایه پیر در صورت عدم رضایت شوهر کار اشتباهی است .ایشان مثال زیبایی زدند و گفتند مثل کسی که گوسفندی را دزدیده و برای پوشاندن خطای خود می‌گوید مقداری از گوشت آن را خیرات می‌کنم بین صدتا خانواده فقیر و این صد تا ثواب می‌شود در صورتی که من یک گناه کردم .این نمی‌شود که شما از راه خطا جمع ثواب بکنید وبه شوهر خود دروغ بگویید تا به کمک همسایه پیر خود بروید.یکی از بچه‌ها می‌گفتند مادرم بیمار است و شوهرم اجازه نمی‌دهد پیش ایشان بروم و من گفتم باید به حرف شوهرت گوش بدهی و حتما در این بین نفس اماره به سراغ تو خواهد آمد و حال شما را خراب می‌کند پس آگاه باشید تا فریب نفس اماره را نخورید .باید یاد بگیریم چشم بگوییم با حس خوب .باید هر چیزی برای ما اتفاق می‌افتد را قبول کنیم مثل ظرف شیرینی که وقتی مقابل ما می‌گیرند همان که روبروی ما است روزی ما هست حال چه کپک زده و خراب باشد و یا خوب باشد و نمی‌توانیم‌‌ان‌را عوض کنیم چون این عین عدالت است و خوردن آن شیرینی کپک زده باید با میل و حس خوب باشد و اینکه شما در کنار یک مسافر هستید هم عین عدالت است و باید با کمال میل او را بپذیرید .و باید بدانیم همه چیز بر مبنای عدالت بوده است و عدالت چی هست اینکه :

در جهان هر چیز/ چیزی جذب کرد

سرد/ سردی را کشید و گرم /گرم

شما بر مبنای عدالت و بر ملنای سیاهی‌های درون خود باید یک فرد مصرف کننده در کنار شما قرار بگیرد و بدانید حتی با جدا شدن از آن فرد مجدد یک فرد دیگر با خصوصیات بدتر سر راه شما قرار خواهد گرفت چون باید یاد بگیریم که مشکلات را باید حل کنیم نه اینکه از آنها فرار کنیم .

خانم الهه در ادامه تاکید کردند که تحت هیچ شرایطی با راهنمای مسافر خود صحبت نکنید چون با این کار سفر مسافر خود را خراب می کنید و خودتان هم آسیب خواهید دید ودیگر اینکه راس ساعت در کنگره حضور داشته باشید و دیگر اینکه در هنگام جمع کردن صندلی‌ها مراقب باشی آسیبی به آنها نرسد و مراقب اموال کنگره باشید.

همسفر فرزانه :من همیشه از اینکه مسافرم ما را به گردش نمی‌برد خیلی ناراحت بودم تا زمانی که با خانم الهه این موضوع را مطرح کردم و ایشان گفتند خودت به فکر خودت باش و من شروع کردم به پارک رفتن و جمعه قبل رفتم و حسابی انرژی گرفتم و کل این هفته را با نرژی بسیار طی کردم .

در ادامه قسمتی از سی دی وادی چهارم با مشارکت همسفر خانم مریم و خانم فاطمه :

در این وادی می‌گوید در مسایل حیاتی مسوولیت دادن به خداوند سلب مسولیت از خویشتن است یعنی اینکه ما هر کاری را که انجام می دهیم بگوییم هر چه خدا خواست و هر چه خدا برای ما رقم زد و آقای مهندس گفتند این مطلب اشتباه است و ما باید مسوولیت انجام هر کاری را خودمان بر عهده بگیریم و هرگز خدا نمی‌خواهد که ما به بیمکاری مبتلا بشویم ویا مثلا در تاریکی‌ها قرار بگیریم و انجام همه اینها یک بهانه است .مثلا یک شاگردی که تکالیف خود را انجام نداده است میرود و به استاد خود دروغ می‌گوید و برای انجام ندادن تکالیف خود بهانه هایی می‌آورد.تا زمانی که ما خواسته قوی برای انجام کاری نداشته باشیم نمی‌توانیم آن کار را انجام دهیم .آقای مهندس گفتند ما سه نفس داریم .یک نفس اماره و نفس لوامه ونفس مطمینه .نفس اماره امر کننده است و به ما امر می‌کند که کاری را انجام دهیم که اگر در مسیر ارزشها باشد که خوب است ولی وقتی از انجام کاری احساس ناراحتی کردیم باید بدانیم آن نفس لوامه است .حتی یک فرد مصرف کننده اگر بعد از مصرف از کار خود پشیمان شد و تصمیم به بهبودی گرفت آن فرد از نفس اماره وارد نفس لوامه شده است .ما باید از این مراحل نفس عبور کنیم تا به نفس مطمینه که همان نزذیکی به خداوند است برسیم .

همسفر فاطمه :آقای مهندس می‌فرمایند مسولیت‌ها دو طرفه است مثلا حتی در لژیون هم راهنما و رهجو مسولیت دو طرفه در قبال هم دارند و بین خودما و خدا همئ مسوولیت دو طفه است مثلا خداوند به مت غذا داده است وما در قبال استفاده بهینه از آنها مسوول هستیم و من چیزی که خودم دیدم در این وادی این بود که هر کاری مید خواستم انجام بدهم فقط خدا خدا می‌کردمن و خودم را بی طرف می دانستم تا زمانی که این وادی را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که اول باید خودم تلاش کنم و بعد از خداوند انتظار حمایت و کمک داشته باشم .

دستور جلسه هفته آینده :ادامه وادی چهارم و سی دی توجیه

برداشت :سی دی ویروس

جلسه با دعای همسفران به پایان رسید.

نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق،
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

بازدید : 916
پنجشنبه 23 بهمن 1398 زمان : 20:48
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جلسه اول از دوره چهل و ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی‌کنگرهٔ 60 نمایندگی بوشهر با استادی دیدبان محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر چنگیز و دبیری مسافر جلیل با دستور جلسه «OT» روز شنبه 17بهمن ماه 1398 ساعت 17:00 برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر که در جمع شما دوستان هستم. دستور جلسه هفتگی ما OT است که خوشبختانه یک هفته در مورد آن صحبت شده است. ما زمانی که در نمایندگی‌ها تغییر و تحول مرزبانی داریم سعی می‌کنیم که در جلسه عمومی‌این مهم انجام شود چون‌که ممکن است که گروه همسفران هم بخواهند این مراسم را در حضور اسیستانت خودشان انجام دهند و نکته دیگر اینکه در آن روز جشن تولد نباشد که دوستان بتوانند در مورد مرزبانی و مسائل پیرامون آن صحبت کنند.

دیده بان محترم در خصوص انتخاب مرزبانان خاطر نشان کرد: این دوستان از بین چندین نفر کاندید با رأی تک‌تک شما انتخاب می‌شوند این بدین معنی است که انتخاب من 2 نفر از این کاندیدها بوده و من چیزی در این فرد دیده‌ام که به ایشان رأی دادم؛ این کار مانند یک دیکته نانوشته می‌ماند که من از فردای انتخاب کردن آن فرد می‌توانم عملکرد او را نظاره‌گر باشم. من می‌توانم در این مدت 14 ماه ببینم که این دلیلی که باعث شده من به این مرزبان رأی بدهم در این مدت بهتر شده یا ضعیف‌تر شده یا اینکه اصلاً این فرد خیلی بهتر از آن چیزی بود که من فکر می‌کردم به خاطر اهمیت کار من از دوستان می‌خواهم که اگر در مورد مرزبانی سؤالی در ذهن خوددارند در قالب مشارکت آن را بیان کنند من در حد توان پاسخگو خواهم بود.

کار مرزبانی اجرای قوانینی است که گروه دیگر آن را تهیه و تنظیم کرده‌اند (دیدبانان) و اجرای آن به عهده لژیون مرزبانی و راهنمای آن‌ها که ایجنت در قسمت مسافران و اسیستانت در گروه همسفران است که طیف وسیع‌تری از کار نمایندگی را شامل می‌شود.

همان‌گونه که میدانید بالاترین جایگاه اجرای قوانین در کنگره 60 مرزبانی است ولی فرقی که کنگره 60 با بیرون دارد این است که هر کاری که مرزبان می‌خواهد انجام بدهد باید با چاشنی محبت باشد. در بیرون از کنگره اگر فردی مسئول یک مجموعه باشد یکسری اهرم هم در اختیار دارد مثلاً می‌تواند حقوق فرد را کم کند یا از پاداش و مزایای فرد کم کند؛ ولی در کنگره جایگاه اجرای از این اهرم‌ها ندارد که بتواند از آن استفاده کند و این کار را بسیار سخت می‌کند و سخت‌تر هم می‌شود زمانی که باید بامحبت هم برخورد کنید. پس جایگاه مرزبانی جایگاه مدیریت بحران است یک مرزبان باید بتواند در شرایط خاص و بحرانی تصمیمات درست را بامحبت بگیرد چونکه اساس کار ما بر مبنای محبت و جذب است.

ایشان در ادامه گفتند: در کنگره هر چه یک جایگاه سخت‌تر و حساس‌تر می‌شود اگر درست حرکت کنیم به همان اندازه لذت آن‌هم بیشتر می‌شود این کار را مرزبانان یا کمک راهنمایانی که این جایگاه را تجربه کرده‌اند بهتر متوجه می‌شوند که نشانه آن حال خوش است و اگر کسی که خدمت می‌کند و این حال خوش را ندارد باید ببیند کجای کارش ایراد دارد جناب مهندس همیشه مثالی می‌زنند در مورد مرزبانان که مرزبانی مانند پای ‌برهنه بر روی گداخته راه رفتن است.

ایشان در پایان از مرزبانان قبل تشکر کردند و آرزوی موفقیت کردند برای مرزبانان جدید و این نکته را متذکر شدند که: نباید مانند یک جزیره عمل کنید باید با دفتر مرکزی ارتباط داشته باشید و حتماً دستور جلسات روزهای چهارشنبه را گوش کنید تا بروز باشید و فراموش نکنید که ممکن است که خدمتی که می‌کنید برای دیگران نفع داشته باشد ولی نفع اصلی آن برای خود شما است که آموزش می‌گیرید.

نوع مطلب :
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

بازدید : 821
پنجشنبه 23 بهمن 1398 زمان : 20:48
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سخنان آقای حکیمی‌با دستور جلسه وادی ششم

.یکسری افراد هستند که در کنگره در صور آشکار خیلی خوب هستند مثلاً سروقت به جلسه می‌آیند یا سی‌دی‌ها را مرتب می‌نویسند ولی در صور پنهان دارای هزاران مشکل هستند یعنی به‌قول‌معروف چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند...

سخنان استاد:
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توفیق دادامروز در خدمت شما عزیزان در شعبه خمین باشم. راجع به دستور جلسه عنوان هر وادی معرف آن وادی است و در این وادی می‌گوید حکم عقل را اجرا کنیم این عقل چیه؟ آیا می‌توان آن را دید؟ آیا می‌شود آن را حس کرد؟

من زمانی که به کنگره آمدم و مشاوره شدم یک‌چیزی به من گفت که این راه درست است و من نتیجه می‌گیرم والان متوجه می‌شوم که همان عقل من بود. ما یک پیامبر بیرون داریم که برای راهنمایی انسان‌ها فرستاده شدند و یک پیامبر درون که همان عقل ماست. اگر انسان بتواند گفته‌های پیامبران را با پیامبر درون یا عقل هماهنگ کند و اجرا نماید به صلح و آرامش می‌رسد. آقای مهندس در سی‌دی‌های اخیر بیشتر روی شناخت انسان تأکیددارند بعضی از انسان‌ها در صور آشکار کارهای خوبی انجام می‌دهند ولی در صور پنهان نمی‌توانند کار خوبی انجام دهند. برای مثال یک ره‌جو سروقت می‌آید سی دی گوش می‌کند، خوب هم مشارکت می‌کند ولی به زمان رهایی که می‌رسد به مشکل برمی‌خورد و این به خاطر همین است که صور آشکار و صور پنهان او باهم منطبق نیست. من همیشه وقتی با مشکلی برخورد می‌کنم این سؤال را از خودم می‌پرسم و دوستان هم سعی کنید همیشه این سؤال را از خود بپرسیم که اگر کشف آقای مهندس نبود و لطف خدا شامل حال ما نمی‌شد ما الآن کجا بودیم پس باید قدر این کنگره و آموزش‌های آن را بدانیم.

در کشورهای خارجی خیلی از انسان‌ها از حیوانات نگهداری می‌کنند ولی این نگهداری به‌گونه‌ای هست که تاوَن حیوان به‌عنوان مونس و همدم آن انسان می‌شود چون در آن کشورها محبت کردن به همنوع خیلی کم است ولی اگر دقت کنیم و به این جمعی که ما در آن هستیم نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که اینجا قانونی جز قانون محبت جاری نیست و اساس کار ما بر مبنای محبت است و باید یادمان باشد که کاری انجام ندهیم که به ضرر خودمان و دیگران باشد.

یکسری افراد هستند که در کنگره در صور آشکار خیلی خوب هستند مثلاً سروقت به جلسه می‌آیند یا سی‌دی‌ها را مرتب می‌نویسند ولی در صور پنهان دارای هزاران مشکل هستند یعنی به‌قول‌معروف چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند. وقتی یک نفر از بیرون به این قضیه نگاه کند می‌گوید این هم از آموزش‌های کنگره دیدید کنگره جای خوبی نیست! پس در حقیقت ما باید این آموزش‌هایی را که دریافت می‌کنیم را به‌صورت عملی به کار ببریم تا حرف و عمل ما باهم یکی شود و سعی کنیم صور آشکار و پنهان خودمان را باهم یکی کنیم.

در بیرون از کنگره افرادی هستند که ادعای ترک و درمان اعتیاد رادارند. یکسری از آن‌ها روی جسم کار می‌کنند و یکسری دیگر روی رفتار درحالی‌که هر دو گروه اشتباه می‌کنند و باید هم رفتار درست شود و هم جسم که این نکته فقط در کنگره 60 به آن توجه شد. البته باید این نکته را هم یادآور شوم که آن‌ها فقط می‌خواهند که از آن درد خلاص شوند و دست به دامان هر چیزی می‌شوند که زودتری خلاص شوند و دقیقا مثل فردی هستند که دندان‌درد شدیدی دارد و در آن لحظه فقط به فکر این است که فقط درد را از بین ببرد و به عواقب کاری که می‌کند فکر نمی‌کند. ما برای رسیدن به‌سلامتی هیچ قیمتی نمی‌توانیم تعیین کنیم و فقط باید قدر این فضا و آموزش‌های آن را بدانیم. ما در دین خودمان کتابی داریم که حدود 1400 سال پیش نازل‌شده و این کتاب تکمیل‌کننده کتاب‌های قبل از خودش هست ما باید دستورات این کتاب را عمل کنیم. آقای مهندس از گوشه‌های این کتاب برداشت‌هایی کردند و این برداشت‌ها را به‌عنوان وادی‌ها و کتاب در اختیار ما قراردادند.
آقای مهندس اعتقاددارند که بالاترین پتانسیل و انرژی در بین قشر مصرف‌کننده است. همه‌جا در جوامع صحبت از بیکاری می‌کنند ولی در کنگره 60 این‌جور نیست آقای خدامی‌زحمت کشیدند و یه آماری از افراد کنگره دادند و گفتند که بالای 95 درصد افراد کنگره 60 شاغل هستند.
در کنگره یکسری قوانین هست که رعایت نکردن این قوانین باعث ایجاد مشکل می‌شود جدیداً قرار است که در سال 96 پول دادن و پول گرفتن ممنوع شود و هرکسی خواست پول بدهد یا باید باکارت اعتباری پرداخت کند یا اینکه باید به بانک پرداخت کند و بعد فیش آن را بیاورد و این کار به خاطر این نیست که مازه مرزبان و دیگران اعتماد نداریم این به این دلیل است که ما می‌خواهیم هیچ روزنه‌ای برای ورود نیروهای شیطانی وجود نداشته باشد و این قوانین برای آیندگان نیز هست.
لازم می‌دانم که یک نکته‌ای را یادآور شوم و آن‌هم در مورد جشن تولدهاست وقتی یک نفر تولد می‌گیرد بیشتر فقط افرادی که در آن لژیون هستند به آن کادو می‌دهند و لژیون‌های دیگر کادو نمی‌دهند اگر در توان افراد است باید کادو بدهند چون این کارها باعث می‌شود که پیوندها مستحکم شود ما باید تشکر کردن و کادو دادن را یاد بگیریم.
هر انسانی پنج حس دارد فرض کنیم یکی از این پنج حس کار نکند مثلاً چشایی یا بویایی را از دست بدهد اگر بهترین و خوشمزه‌ترین غذا را برای او بیاوریم چون حس بویایی ندارد هیچ فایده‌ای ندارد و چه به آن کدو بدهیم و چه بهترین غذا با بهترین مزه برای او هیچ فرقی نمی‌کند؛ و این پنج حس در درون ما نیز هست و ما باید ببینیم و بفهمیم که چه‌کارهایی دارد برای ما انجام می‌شود.
هیچ راهی جز کنگره 60 برای رسیدن به‌سلامتی و درمان قطعی اعتیاد وجود ندارد و اگر ما این سلامتی و این راه را نبینیم در حقیقت دچار بی‌حسی شده‌ایم باید قدر سلامتی خودمان را بدانیم و نباید بی‌حسی و ناامیدی را به درون خودمان راه بدهیم وقتی به داشته‌هامون نگاه می‌کنیم به ناامیدی و بی‌حسی برخورد نمی‌کنیم این بی‌حسی است که راه را برای ورود خواسته‌های نامعقول باز می‌کند.
باز یک نکته‌ای که لازم می‌دانم بگویم این است که هرجایی یک آفتی دارد و آفت کنگره 60 ارتباط بیرونی و خارج از کنگره هست که مثل آتش می‌ماند و همه‌چیز را می‌سوزاند ما هیچ‌کدام از کارهای شخصی خودمان را به‌واسطه بچه‌های کنگره انجام نمی‌دهیم و باید به این قوانین احترام بگذاریم. شعبه‌ای که رشد نمی‌کند و پا نمی‌گیرد دلیل آن همین آفت‌ها و ارتباطات بیرونی هست. ما باید مراقب رفتار بیرون از کنگره باشیم و امیدوارم که همه ما حرمت‌ها را جدی بگیریم و به آن‌ها احترام بگذاریم

نوع مطلب :
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

بازدید : 978
چهارشنبه 22 بهمن 1398 زمان : 11:37
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نام قدرت مطلق الله

جلسه همسفران عشق به استادی کمک راهنمای گرامی‌خانم الهه راس ساعت آغاز به کا رنمود

استاد عزیز در ابتدا چنین اغاز نمودند:خداوند متعال را سپاسگذارم که اجازه داد بار دیگر در جمع شما باشم.وخداوند را شاکر هستم که احازه می‌دهد ما قدم به کنگره بگذاریم.به خاطر اینکه اگر واقعا کنگره نمی‌آمدیم الان معلوم نبود کجا بودیم.و کسی نمی‌داند که اگر کنگره نبود ما در چه حالی بودیم.و من خدا را خیلی شاکر هستم که الان ما اینجا در کنار هم هستیم.

ایشان در ادامه فرمودند :من به خانم فاطمه از صمیم قلب تبریک می‌گویم‌‌ان‌شاالله که خیلی مبارک باشد.و از ایشان بابت مشارکت خوب و کامل و کافی که در جلسه عمومی‌داشتند تشکر کردند و گفتند من هرگز کسی را مجبور نمی‌کنم به کاری و تنها می‌گویم که اگر کسی می‌خواهد به حال خوب برسد باید خدمت کند و هر کس هر خدمتی انجام می‌دهد چه در درون و چه در بیرون کنگره باید به بهترین نحو‌‌ان‌را انجام دهدو با حس‌های خوب این خدمت را انجام بدهدو سپس از ایشان خواستند در مورد حس و حالشان در زمان گرفتن شال مشارکت کنند.

همسفر خانم فاطمه:

واقعا خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم.یادم هست که خانم الهه در صحبت‌هایشان می‌فرمودندرهجوهای شما در خانه منتظر شما هستندتا شما به کمک راهنمایی برسید تا راه انها باز شود و به کنگره بیایند .این صحبت ایشان همیشه برای من الگو بود و می‌گفتم خدایا چگونه ممکن است .چون من در مقابل اموزشهای کنگره خیلی جبهه می‌گرفتم و همیشه می‌گفتم خودم بیشتر می دانم و تا جایی که خانم الهه می‌گفتند اگر می‌دانستی اینجا نبودی و بعد انجا فهمیدم که باید منیت را کنار بگذارم .و چندین سال به خانم الهه زحمت دادم و جاهایی ضد ارزش‌ها را استفاده می‌کردم و خودم خبر نداشتم ولی ایشان از بالا می‌دیدند که گره های من چی هست و من چه لایی دارم سر خودم و مسافرم می‌آورم و فقط می‌گفتند فلان سی دی را بنویس .یادم می‌اید که سی دی منیت را هفده مرتبه گفتند بنویس و من نوشتم ولی من متوجه نمی‌شدم که از چی حالم خراب هست و خیلی جاها گره‌های درونم مثل هشت پابود که من هر قسمت را قطع می‌کردم دوباره از جای دیگر سر در می‌اورد و متوجه نمی‌شدم تا زمانی که شال تازه واردین را دریافت کردم .

تازه‌‌ان‌زمان تمام مشکلات من نمایان شد و حالم خراب شد و همیشه با خودم می‌گفتم من جایگاه دارم ولی همین شال نشان داد به من که درونم چه خبر است و فهمیدم در هر جایگاهی باید آموزش بگیرم و این به آن معنا نیست که دیگر آموزشهای من کامل است و نیاز به آموزش ندارم و آقای مهندس می فرمایند:جایگاه راهنمایی یعنی اینکه من به خودم کمک می‌کنم که حالم خوب بشود و بتوانم با این حال خوبم و با آموزشهایی که گرفتم را به چند نفر مثل خودم یاد بدهم ومن اینجا از خانم الهه عزیز و تمتمی‌خواهر لژیونی‌های عزیزم تشکر می‌کنم و در آخر از مسافر عزیزم تشکر می کنم که حال خوب امروز من به خاطر زحمت‌های ایشان است و خدا را شکر می‌کنم که با مشکل اعتیاد من هم این حس‌های ناب را تجربه کردم.

استاد عزیز خانم الهه فر مودند:روی سخن من بیشتر رهجوهای سفر اولی هستند واز آنها می‌خواهم که آداب برخورد با افراد را یاد بگیرند .رهجو باید فاصله‌ها را یاد بگیرد.و باید بیاموزد که تا چه اندازه می‌تواند به یک فرد نزدیک شود .ما باید نوع حرف زدن با جنس مخالف و نحوه برخورد با آنها را یاد یگیریم.ما باید این مسایل را در کنگره یاد بگیریم و رعایت کنیم اینکه با مرزبانان و با اسیستانت و بقیه جایگاه‌ها چگونه برخورد کنیم .شما باید در مقابل حرف‌هایی که من به شما می‌گویم فقط یک چشم بگوییدویک چشم یا حس خوب نه اینکه چشم بگویید و به کار خودتان برسید.چون شما در این لژیون با خواسته خودتان وارد شده اید موظف هستید در مقابل حرفهای من فقط بگویید چشم .این را بدانید که ما دونوع چشم داریم (چشم در صور ظاهر و چشم در صورپنهان).و اگر این موارد را در لژیون یاد نگیرید بعد میروید و در مقابل جایگاه بالاتر هم رعایت نمی‌کنید و اگر این خشت اول را کج بگذاریم تا ثریا این دیوار کج می‌رود و بر عکس اگر این خشت اول را از ابتدا درست بگذارم شما در هر جایگاهی موفق خواهید بود.وقتی می‌گوییم جهان بینی مهم است حتی جهان بینی نوع گرفتن میکروفن را باید بدانیم که نه صدای ما خیلی بلند و آزار دهنده باشد و نه خیلی کم .حتی نحوه برخورد با دیگران هم جهانبینی می‌خواهد.ما باید یاد بگیریم چه حرفی را در کجا و با چه لحنی بزنیم و با چه تفکر و حس و کلامی‌صحبت کنیم .و اینها همه جهانبینی است .اینکه من غذا می‌پزم با چه حسی و برای چه افرادی اینها همه خیلی مهم است واگر با حس خوب نباشد حتما برای آن افراد هم ناخوشایند خواهد بود.ما باید مراقب فاصله‌ها باشیم نمی‌توانیم بگوییم چون مادرم هست و یا چون خواهرم هست من هرچه بخواهم به آنها از خودم بگویم خیلی چیزها را نباید بگوییم چون در نهایت دود آن در چشم خودمان می‌رود.پس بدانید هر کاری را با حس خوب انجام دهید و با تفکر و اندیشه خوب باشد و اگر نمی دانید که انجام بدهید یا خیرباید خودداری کنید.

در ادامه ایشان در مورد وادی ششم صحبت کردند :حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ اطاعت کنید.خیلی مواقع عقل ما می‌گوید این کار را انجام ندهید ویا خیلی مواقع به ما می‌گوید این کار را بکن ولی کاری که ما کنیم این است که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم و هر کاری خودمان صلاح می‌دانیم انجام می‌دهیم .مثلاعقل به ما می‌گوید دروغ نگویید ولی ما می‌گوییم و دایم در حال سرکوب عقل با ضد ارزشهای خود هستیم و کاری میکنیم که عقل به گوشه‌‌‌ای میخزد و صدایی دیگر از آن نمی‌شنویم و ما را به حال خود می‌گزارد.رهجویی هم که به حرف راهنما گوش نکند همین طور است راهنما چندین بار به او می‌گوید و وقتی دید گوش نمی‌دهد او را به حال خود می‌گذارد.ولی عقل سالم در بدن سالم است.باید مراقب بدن‌های خود باشید باتغذیه درست و ورزش کردن .صبح‌های جمعه بروید و از فضای پارک با خانواده استفاده کنید و انرژی بگیرید.مراقب تغذیه و خوراکی‌هایی که استفاده می‌کنید باشید از چربی و روغن زیاد استفاده نکنید .از روغن‌های حیوانی استفاده کنید .از روغن کنجد استفاده کنید .نگویید گران است بلکه سلامتی شما ارزش بالاتری دارد.بدانید تازمانی که حس شما خراب باشد آشپزی شما خراب می‌شود مگر اینکه بهترین وسایل را داشته باشید.نوع گوشت و مرغی که استفاده می‌کنید را دقت کنید.چربی و سس نخورید .سی دی‌های اضافه وزن و ساختمان جسم آقای مهندس را حتما گوش کنید و بکار ببرید.هر نعمتی از خداوند به شما می‌رسد را درست مصرف کنید .با تفکر سالم ایمان سالم و حس سالم و عمل سالم و آنم زمان عقل به درستی کار می‌کند .عقل همیشه هست ولی گاهی سرکوب کردن زیاد ما باعث پنهان شدن و از کار افتادن عقل می‌شود . ازِسرکه‌های صنعتی استفاده نکنید.من خیلی بیماریهایی داشتم که به برکت کنگره و جهانبینی درست و تفکر درست به طور معجزه آسایی درمان شدند.همه به خاطراصلاح روش تغذیه‌‌‌ای در زندگی بوده است . از هر چیزی به اندازه ومفید استفاده کنید.

سپس مشارکت اعضا در مورد وادی ششم :

همسفر خانم فاطمه (ف):من زمانی شاغل بودم وبا خانم الهه صحبت کردم و ایشان گفتند به نظر من بهتر است این کار را انجام ندهی و زمانی که ایشان گفتند من گفتم جشم و چون خودم هم چند وقت بود درگیر این قضیه بودم و زمانی که تصمیم گرفتم اول خیلی اذیت شدم چون اون کار یک ضد ارزش بوده و من می‌خواستم از آن جدا شوم و همان زمان سی دی شمشیر در سنگ را هم گوش کرده بودم و حالم خیلی بد بود ولی الان در مدت این سه هفته هم حال خودم خوب است و هم حال مسافرم و من ایمان دارم به کاری که انجام داده ام و جایی که می‌آیم و آرامشی که در کنگره دارم را هیچ کجا نمی‌توانستم به دست بیاورم .

همسفر خانم سمیه :زمانی که در این وادی می‌گویند حکم عقل منظور در کارهای عجیب و غریب نیست بلکه انجام کارهای ساده روزانه مثل شستن ظرفها و اینکه اگر عقل من حکم می‌کند که الان ظرفها را بشویی و من گوش نمی‌کنم و ظرفها روی هم تلنبار می شوند و تنها کار من بیشتر می‌شود در صورتی که اگر به فرمان عقل گوش کرده بودم زحمت خودم هم کمتر بود پس منتظر فرمان‌های عجیب و غریب نباشیم و از همین مسایل کوچک شروع کنیم و از فرمان عقل پیروی کنیم.

استاد در ادامه فرمودند:

حکم عقل را نه در مسایل خیلی پیچیده نمی‌گویند بلکه می‌گوید مثلا غذایی را که می‌پزید درست تهیه کنید و یا با شوهرو فرزندان خود درست رفتار کنید و لباس تمیز بپوشید.در سفر اول عقل شما کمک راهنمای شما هستند وباید به حرف ایشان گوش بدهید.

همسفر فاطمه:بعضی مواقع دو فرمان می‌گیریم و هردو صحیح هست مثلا درمورد ظزف شستن می‌گویم وقتی ظرفها را داریم بشوییم و بچه هم خوابیده است از یک طرف عقل می‌گوید برو ظرف‌ها را بشور تا بچه خوابیده و از طرفی می‌گوید تو هم تا او خوابیده استراحت کن .این مواقع باید چه کنیم ؟

پاسخ استاد عزیز خانم الهه در چواب سوال ایشان :

فرمان عقل تنها یک مورد است و آن کاری است که انجام آن سخت تر است و بقیه توجیه است مثلا وقتی می‌گوید ممکن است بچه بیدار شود شما با اینکه می‌دانید خواب بچه سنگین است و با این صداها بیدار نمی‌شود ولی باز قبول می‌کنید .این‌ها عقل نیست بلکه فرمان نفس است منتها نفس اماره وقتی می‌خواهد کاری را شما انجام دهید نمی‌آید راست بگوید که این کار غلط است ولی تو انجام بدهی.دقیقا مثل زمانی که در جام طلایی برای شما زهر آورده باشند و اگر بگویند در این جام طلا زهر است آیا شما آن را می‌نوشید؟ولی نفس اماره هزاران شیوه استفاده می کند تا ما را به بیراهه بکشاند .و زمانی که به حرف عقل گوش نمی‌دهیم دچار بی نظمی در ذهن خود می‌شویم و حال خودمان خراب می‌شود .

ما در مقابل خانواده خود مسوول هستیم و انجام امور خانه باید همیشه در اولویت باشد .باید برای انجام هر کاری از شوهر خود اجازه بگیریم و حتی انجام امور خیر مثل عیادت از همسایه پیر در صورت عدم رضایت شوهر کار اشتباهی است .ایشان مثال زیبایی زدند و گفتند مثل کسی که گوسفندی را دزدیده و برای پوشاندن خطای خود می‌گوید مقداری از گوشت آن را خیرات می‌کنم بین صدتا خانواده فقیر و این صد تا ثواب می‌شود در صورتی که من یک گناه کردم .این نمی‌شود که شما از راه خطا جمع ثواب بکنید وبه شوهر خود دروغ بگویید تا به کمک همسایه پیر خود بروید.یکی از بچه‌ها می‌گفتند مادرم بیمار است و شوهرم اجازه نمی‌دهد پیش ایشان بروم و من گفتم باید به حرف شوهرت گوش بدهی و حتما در این بین نفس اماره به سراغ تو خواهد آمد و حال شما را خراب می‌کند پس آگاه باشید تا فریب نفس اماره را نخورید .باید یاد بگیریم چشم بگوییم با حس خوب .باید هر چیزی برای ما اتفاق می‌افتد را قبول کنیم مثل ظرف شیرینی که وقتی مقابل ما می‌گیرند همان که روبروی ما است روزی ما هست حال چه کپک زده و خراب باشد و یا خوب باشد و نمی‌توانیم‌‌ان‌را عوض کنیم چون این عین عدالت است و خوردن آن شیرینی کپک زده باید با میل و حس خوب باشد و اینکه شما در کنار یک مسافر هستید هم عین عدالت است و باید با کمال میل او را بپذیرید .و باید بدانیم همه چیز بر مبنای عدالت بوده است و عدالت چی هست اینکه :

در جهان هر چیز/ چیزی جذب کرد

سرد/ سردی را کشید و گرم /گرم

شما بر مبنای عدالت و بر ملنای سیاهی‌های درون خود باید یک فرد مصرف کننده در کنار شما قرار بگیرد و بدانید حتی با جدا شدن از آن فرد مجدد یک فرد دیگر با خصوصیات بدتر سر راه شما قرار خواهد گرفت چون باید یاد بگیریم که مشکلات را باید حل کنیم نه اینکه از آنها فرار کنیم .

خانم الهه در ادامه تاکید کردند که تحت هیچ شرایطی با راهنمای مسافر خود صحبت نکنید چون با این کار سفر مسافر خود را خراب می کنید و خودتان هم آسیب خواهید دید ودیگر اینکه راس ساعت در کنگره حضور داشته باشید و دیگر اینکه در هنگام جمع کردن صندلی‌ها مراقب باشی آسیبی به آنها نرسد و مراقب اموال کنگره باشید.

همسفر فرزانه :من همیشه از اینکه مسافرم ما را به گردش نمی‌برد خیلی ناراحت بودم تا زمانی که با خانم الهه این موضوع را مطرح کردم و ایشان گفتند خودت به فکر خودت باش و من شروع کردم به پارک رفتن و جمعه قبل رفتم و حسابی انرژی گرفتم و کل این هفته را با نرژی بسیار طی کردم .

در ادامه قسمتی از سی دی وادی چهارم با مشارکت همسفر خانم مریم و خانم فاطمه :

در این وادی می‌گوید در مسایل حیاتی مسوولیت دادن به خداوند سلب مسولیت از خویشتن است یعنی اینکه ما هر کاری را که انجام می دهیم بگوییم هر چه خدا خواست و هر چه خدا برای ما رقم زد و آقای مهندس گفتند این مطلب اشتباه است و ما باید مسوولیت انجام هر کاری را خودمان بر عهده بگیریم و هرگز خدا نمی‌خواهد که ما به بیمکاری مبتلا بشویم ویا مثلا در تاریکی‌ها قرار بگیریم و انجام همه اینها یک بهانه است .مثلا یک شاگردی که تکالیف خود را انجام نداده است میرود و به استاد خود دروغ می‌گوید و برای انجام ندادن تکالیف خود بهانه هایی می‌آورد.تا زمانی که ما خواسته قوی برای انجام کاری نداشته باشیم نمی‌توانیم آن کار را انجام دهیم .آقای مهندس گفتند ما سه نفس داریم .یک نفس اماره و نفس لوامه ونفس مطمینه .نفس اماره امر کننده است و به ما امر می‌کند که کاری را انجام دهیم که اگر در مسیر ارزشها باشد که خوب است ولی وقتی از انجام کاری احساس ناراحتی کردیم باید بدانیم آن نفس لوامه است .حتی یک فرد مصرف کننده اگر بعد از مصرف از کار خود پشیمان شد و تصمیم به بهبودی گرفت آن فرد از نفس اماره وارد نفس لوامه شده است .ما باید از این مراحل نفس عبور کنیم تا به نفس مطمینه که همان نزذیکی به خداوند است برسیم .

همسفر فاطمه :آقای مهندس می‌فرمایند مسولیت‌ها دو طرفه است مثلا حتی در لژیون هم راهنما و رهجو مسولیت دو طرفه در قبال هم دارند و بین خودما و خدا همئ مسوولیت دو طفه است مثلا خداوند به مت غذا داده است وما در قبال استفاده بهینه از آنها مسوول هستیم و من چیزی که خودم دیدم در این وادی این بود که هر کاری مید خواستم انجام بدهم فقط خدا خدا می‌کردمن و خودم را بی طرف می دانستم تا زمانی که این وادی را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که اول باید خودم تلاش کنم و بعد از خداوند انتظار حمایت و کمک داشته باشم .

دستور جلسه هفته آینده :ادامه وادی چهارم و سی دی توجیه

برداشت :سی دی ویروس

جلسه با دعای همسفران به پایان رسید.

نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق،
برچسب‌ها :
لینک‌های مرتبط :

Let's block ads! (Why?)

بازدید : 709
سه شنبه 21 بهمن 1398 زمان : 0:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نام قدرت مطلق الله

مسئله‌‌‌ای که انسان را از چهارپایان متمایز می‌کند، «تفکر و اندیشه انسان» است.

ما همیشه می‌گوییم که خداوندا، ما را از نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خود ما است خلاص کن. نااگاهی و جهل، بالقوه در ما وجود دارد، اما باید بالفعل خود را نشان دهد. یکی از راه‌های نمایان ساختن جهل و ناآگاهی، زبان ما است.

تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد


همسفر خانم مریم:

برداشت از سی دی پل:یک مسئله‌‌‌ای که انسان را از چهار پایان متمایز می‌کند تفکر است البته حیوانات نیز تفکر دارند ولی تفکرشان به اندازه‌ی انسان نیست. تفکرشان در حد پیدا کردن غذا وکنترل ونگهداری بچه‌هایشان است مسئله‌‌‌ای که ما همیشه داریم می‌گوییم : خدایا ما ااز دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل وناآگاهی خودمان است خلاص کن. نا آگاهی ونادانی وجهل بالقوه در ماهست ولی باید بالفعل خودش رانجات دهد یکی از راه‌هایی که خودش را بالفعل نشان می دهد همین زبان است هرکس با حرف زدن نشان می‌دهد که چقدر داناست یا اینکه جاهل است وقتی کسی سوالی از ما می‌پرسد باید با تفکر جواب دهیم وسعی کنیم پاسخ ما حرفه‌‌‌ای باشد نه جنجالی اگر جنجالی باشد مسئله‌ی بزرگتری به وجود می‌آید. بعضی از انسانها وقتی که می خواهند کاری را انجام بدهند شخصیت کس دیگری را وسیله قرار می‌دهند. یعنی از افراد دیگر به عنوان نردبان یا پل استفاده می‌کنند تا به هدف خودشان برسند واگر بخواهند فردی را خرابش کنند بابک برنامه ریزی کوچک نقاط ضعف او را پیدا می‌کنند واز آن استفاده می‌کنند

همسفر خانم فتانه:

زبان یکی از ابزارهای مهمی‌است که خداوند در اختیار انسان نهاده است. این ابزار می‌تواند هم انتقال دهنده عشق و محبت باشد و هم می‌تواند مانند شمشیری برنده و تیز بر پیکر دیگران فرود آید. این ماییم که با توجه به دانایی خود از آن در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می کنیم.

یک همسفر می‌بایست با استفاده از آموزش‌های کاربردی کنگره 60 و کلاس‌های جهان بینی و استفاده از سی دی‌های آموزشی روز به روز بر میزان آگاهی و شناخت خود بیافزاید.

یکی دیگر از نتیجه گیری‌های ما این بود که سعی کنیم با دیگران به بهترین شکل ارتباط برقرار کنیم . این ارتباط کلامی‌می‌بایست به دور از هر گونه تنش باشد چون در نهایت نتیجه آن به خود ما بازمی‌گردد. این قضیه می‌تواند باعث ایجاد آرامش و صلح در ما شود در غیر این صورت نتیجه‌‌‌ای جز ایجاد استرس و نگرانی نخواهد داشت.

نکته قابل تأمل دیگر این است که ما نباید به گونه‌‌‌ای رفتار کنیم که دیگران از ما سوءاستفاده کنند و ما ابزاری در دستان آنها باشیم تا به وسیله ما اهداف پلید خود را پیش ببرند. که البته این هم بر می‌گردد به دانایی و دانایی موثر ما .

با تشکر از جناب اقای مهندس وخانواده گرامیشان

وتشکر فراوان از راهنمای خوب خودم خانم الهه جان.

همسفر خانم زهرا:

مسئله‌‌‌ای که انسان را از چهارپایان متمایز می‌کند، «تفکر و اندیشه انسان» است.

ما همیشه می‌گوییم که خداوندا، ما را از نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خود ما است خلاص کن. نااگاهی و جهل، بالقوه در ما وجود دارد، اما باید بالفعل خود را نشان دهد. یکی از راه‌های نمایان ساختن جهل و ناآگاهی، زبان ما است.

تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

انسان می‌تواند با صحبت کردن خود نشان دهد که دانا یا جاهل است. بنابراین زبان مهم ترین و بارزترین راه نشان دادن درون انسان است. هر چه انسان در مراحل خاص قرار گیرد، این کار خطرناک تر می‌شود. زبان در جزئیات و در خانواده‌های خیلی کوچک تا یک هنرپیشه یا ورزشکار حرفه‌‌‌ای یا سیاستمدار و ... نقش دارد. معمولا در این زمینه افراد آموزش ندیده اند.

برخی انسانها از بعضی اشخاص به عنوان ابزار،پل یا وسیله استفاده میکنند تا به هدف خود برسند و یا اگر بخواهند فردی را خراب کنند ،با یک برنامه ریزی کوچک و با دانستن نقاط ضعف او این کار را انجام میدهند.

انسان‌ها باید دیپلماسی هم داشته باشند، انسان‌های فکور هر چه که در دلشان است به زبان نمی‌آورند

اگر کسی از ما نظری خواست و بعد با ترفند خاصی ذهن ما را منحرف کرد تا پاسخ مورد نظر خود را از ما بگیرد و از سخنان ما ابزاری برای ایجاد جنجال بسازد، حواسمان جمع باشد تا پاسخ هر کسی را چگونه بدهیم.

و برداشت من از این سی دی این بود که تا کسی از من نظر نخواسته نظر ندهم و اینکه قبل از حرف زدنم خوب فکر کنم .آموزشهایم را عملی کم تا بعد همین حرفها پلی نباشد برای تخریب من.

کمال سپاس وتشکر تا از خانم الهه عزیزم.

به نام قدرت مطلق الله


پیوند کلمه ایی است که معمولاً در باغداری خیلی استفاده میشود. به درخت سیب می‌شود میوه‌های هسته دار را پیوند زد مثل : آلبالو ،گیلاس و بعد هر شاخه از این درخت یک محصول می‌دهد. قضیه پیوند به همین سادگی اتفاق می‌افتد. پس به انسان هم می‌شود پیوند زد و محصولی که برای انسان به وجود می‌آورد صفات هست.


همسفر خانم مریم:

پیوند در انسان صفات را به‌ وجود می‌آورد. اگر به یک انسان پیوند بزنیم بعد از مدتی محصول جدید و تازه‌‌‌ای از خود به وجود می‌آورد. این اتفاق در لژیون هم رخ می‌دهد، زمانی که یک نفر وارد لژیون می‌شود یک سری صفات جدید به او پیوند زده می‌شود و بعد از مدتی خلق و خوی های جدیدی در او ظاهر می‌شود. پیوندهای خوب مشکلی برای انسان به وجود نمی‌آورد چون خیر و برکت دارن، اما این پیوند‌های نامیمون هستند که مشکل ساز می‌شوند. پیوندهای نامیمون یعنی پیوند‌های نامبارک که وقتی به انسان زده می‌شود هم برای خودش و هم برای اطرافیانش باعث آزار می‌شود. کسی که این پیوند را در خودش مشاهده می‌کند برای جداسازی، اولین مرحله، تشخیص پیوند است و موقعی که این پیوند می‌خواهد جدا شود درد خیلی زیادی به انسان‌ وارد می‌شود و انسان باید تسلیم نشود و مقاومت کند. اگر با این پیوند هم سو شود پیوند محکم تر می‌شود و اگر همراه و هم سو نشود در مبارزه پیروز می‌شود، به رهایی می‌رسد. جداسازی پیوند‌ها مانند زایمان است که دردناک می‌باشد و اگر انسان درد زایمان را پذیرفت به یک خلق جدید می‌رسد.

همسفر خانم زهرا:

پیوندها در انسان اصولاً نامرئی هستند. پیوند کلمه ایی است که معمولاً در باغداری خیلی استفاده می‌شود. به درخت سیب می‌شود میوه های هسته دار را پیوند زد مثل : آلبالو ،گیلاس و بعد هر شاخه از این درخت یک محصول می‌دهد. قضیه پیوند به همین سادگی اتفاق می‌افتد. پس به انسان هم می‌شود پیوند زد و محصولی که برای انسان به وجود می‌آورد صفات است. پس اگر صفات خوب را پیوند بزنیم که این با وارد شدن به لژیون اتفاق میافتد و در طول سفر طرف خلق و خویش تغییر میکند و تزکیه و پالایش می‌شود. این صفت‌ها قبلاً در او وجود نداشت، ولی شروع این قضیه معمولاً از نقطه عکس شروع می‌شود و اینکه با پیوند‌های خوب مشکلی ایجاد نمی‌شود چون خیر است و توانائیهای جدید ایجاد میکنند، ولی پیوندهای نامیمون یا نامبارک هستند که برای انسان مشکلاتی به وجود می‌آورند. مثل کینه، نفرت، خیانت، سرزنش که شروع به رشد کردن می‌کند. این پیوند‌ها باعث میشود که یک انسان وحشی بشود و در نفس اماره خود سیر کند که محصولش اکثراً ترش و یا تلخ است . من از این سی دی یاد گرفتم که نگویم من همین هستم که هستم؛ نه یک جایی به من پیوندهای نامیمونی خورده که باعث میشود من سرزنش کنم و یا دروغ بگویم و باید خودم را با علم و دانشی که راهنمایم دارد و چراغ راه من است گوش بدهم و خوب عمل بکنم تا بتوانم اهلی بشوم و محصولات خوب و زیادی را تولید کنم. تزکیه و پالایش در زندگی ما جاری هست.